خطبه 109-اندرز به ياران
اين خطبه در ذكر شرف ايمان است و تعداد اصول و قواعد آن (ان افضل ما توسل به المتوسلين) به درستى كه فاضلترين چيزى كه نزديكى جويند به آن، نزديكى جويندگان.(الى الله سبحانه) به سوى خدايى كه پاك است از جميع عيوب و نقصان (الايمان به) تصديق است به وحدانيت و صفات كمال و نعوت جلال (و برسوله) و اذعان نمودن به پيغمبر او و آنچه آورده است آن را از جانب خدا، از احوال معاد و نصب ائمه هدى.(و الجهاد فى سبيله) عطف بر ايمان.يعنى فاضلترين اشياء كه متوسل شوند به رحمت الهى، جهاد است در راه خدا.(فانه ذروه الاسلام) پس به درستى كه جهاد بلندى اسلام است.زيرا كه اصل، قيام دين است و وجود اسلام و انتشار آن متفرع است بر آن.پس آن شرف و اعلا باشد.(و كلمه الاخلاص) و ديگر كلمه اخلاص است.يعنى كلمه لا اله الا الله كه مشعر است به تعبد عباد و اقرار ايشان به ربوبيت و وحدانيت او سبحانه و تعالى (فانها الفطره) پس به درستى كه آن كلمه طيبه فطرت خدا است.زيرا كه آفريده است خداى تعالى مردمان ما را به واسطه آن (و اقام الصلوه) و ديگر، بپاى داشتن نماز است.(فانها المله) پس به درستى كه اقامت صلوه ملتى است.و اين تسميه شى ء است به اسم اشرفاجزاى آن شى ء.چه اشتمال صلوه بر مقصود ملت كه آن التفات است به او سبحانه و دوام ملاحظه او، اكثر است نسبت به اجزاى ديگر (و ايتاء الزكوه) و ديگر دادن زكات است.(فانها فريضه واجبه) پس به تحقيق كه زكات فريضه واجبه است.راوندى در شرح خود آورده كه: اراده نموده حضرت ولايت پناه صلوات الله عليه به فرضيت زكات سهميت آنكه منقطع است از مال، وجوبا و اگر نه تخصيص زكات به فريضه از ميان ساير فرائض، از قبيل ترجيح بلا مرجح است.(و صوم شهر رمضان) و ديگر روزه ماه رمضان است.(فانه جنه من العقاب) پس به تحقيق كه روزه شهر رمضان، سپرى است از عذاب نيران.و تخصيص صوم رمضان به استعاره لفظ جنه از جهت آن است كه اشد است در كسر نفس اماره و قطع وسائل شيطانيه، كه آن شهوات، نفسانيه است و لهذا حضرت رسالت صلى الله عليه و آله و سلم فرموده: ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرى الدم الا فضيقوا مجاريه بالجوع يعنى به تحقيق كه شيطان روان مى شود در فرزند آدم در محل جارى شدن خون، كه آن عروق بدن است.يعنى در جوف رگها فرومى رود، پس تنگ گردانيد مجارى خون را كه آن عروق است به گرسنگى.فحينئذ قمع شيطان، از صوم بيشتر باشد نسبت به عبادات ديگر، پس او اقواى باشد در دف
ع آنچه لازم مى آيد به سبب شيطان، از عذاب نيران.پس ايراد لفظ جنه از براى آن انسب باشد.(و حج البيت و اعتماره) و ديگر حج خانه خدا است و عمره به جا آوردن آن (فانهما ينفيان الفقر) پس به درستى كه حج و عمره، نفى مى كنند و برطرف مى سازد فقر و فاقه را (و يرحضان الذنب) و مى شويند گناه را ترغيب فرموده مردمان را به حج و عمره به دو فضيلت، يكى دنيويه كه آن نفى فقر است و آن به سبب تجارتى است كه واقع مى شود در موسم حج و به واسطه قيام اسواق مكه در آن روز، و ديگرى اخرويه است كه آن رحض ذنب است و غسل معصيت.(و صله الرحم) و ديگر وصلت است به خويشان و پيوسته شدن به ايشان (فانها مثراه فى المال) پس به تحقيق كه صله رحم، محل بسيارى است در مال (و منساه فى الاجل) و موضع تاخير است در اجل.چون خويشان نگاهبان اويند در آن حال از شر دشمنان و حضرت منان در رزق و رحمت مى گشايد بر او، چونكه مى يابد او را مهربان.و خويشان طول عمر او را از حق سبحانه مسئلت مى نمايند و او اجابت مى كند دعاى ايشان را.(و صدقه السر) و ديگر صدقه دادن است در سر (فانها تكفر الخطيئه) پس به تحقيق كه صدقه سر مى پوشد گناهان را كه آن نزديكتر است به رضاى خدا، زيرا كه دورتر اس
ت از ريا.(و صدقه العلانيه) و ديگر صدقه دادن است در آشكارا (فانها تدفع ميته السوء) پس به يقين كه صدقه علانيه دفع مى كند مردن بد را، چون سوختن و غرق شدن و كشته شدن و غير آن، از جهت آنكه شهرت او به احسان در ميان مردمان باعث مى شود بر آنكه محافظت نمايند او را خلقان در هر زمان.(و صنايع المعروف) و ديگر، كردن كارهاى نيك است.(فانها تقى مصارع الهوان) پس به درستى كه آن كارها نگه مى دارد او را از موضع افتادن در بدى و خوارى.(افيضوا فى ذكر الله) شروع كنيد و در رويد در ذكر خداى تعالى (فانه احسن الذكر) پس به درستى كه ذكر خدا بهترين ذكر است.(و ارغبوا فيما وعد المتقين) و رغبت نماييد در آنچه وعده فرموده پرهيزكاران را، كه آن جنان است.(فان وعده اصدق الوعد) پس به تحقيق كه وعده او سبحانه راستترين وعده ها است (و اقتدوا بهدى نبيكم) و پيروى كنيد سيرت پيغمبر خود را.(فانه افضل الهدى) پس به تحقيق كه آن سيرت، بهترين سيرتها است.(و استنوا بسنته) و سنت نهيد به سنت او.يعنى وضع طريقه و روش او نماييد (فانها اهدى السنن) پس به درستى كه راه نماينده ترين سنتها است.(و تعلموا القرآن) و بياموزيد قرآن را (فانه احسن الحديث) پس به تحقيق كه قرآن بهترين كلام است و نيكوترين سخن:، كقوله تعالى نزل احسن الحديث (و تفقهوا فيه) و فقيه و عالم شويد در قرآن (فانها ربيع القلوب) پس به درستى كه قرآن بهار مرغزار دلهاى مومنان است.استعاه فرموده لفظ ربيع را از براى آنچه در قرآن است از فنون علمى كه مسارح ابصار و نواظراندار است.همچو رايض ربيع.(و استشفوا بنوره) و شفا طلبيد به نور قرآن (فانه شفاء الصدور) پس به تحقيق كه آن شفاى سينه هاى بيماران است از امراض جهل
(و احسنوا تلاوته) و نيكو كنيد خواندن قرآن را، يعنى حق لفظ را مرعى داريد بر آن وجه كه منقول است و جانب معنى را رعايت نماييد به تدبر و تفكر در فروع و اصول.(فانه انفع القصص) پس به يقين كه قرآن نافع ترين قصه ها است از روى عبرت.(فان لعالم العامل بغير علمه) و به درستى كه داناى عمل كننده به غير علم خود (كالجاهل الحاير) همچه نادان متحير است.(الذى لا يستفيق من جهله) كه به هوش نيايد از جهل و نادانى خود (بل الحجه عليه اعظم) بلكه ججت بر او در روز قيامت، بزرگتر است از حجت بر جاهل.چه جاهل عذر مسموعى مى تواند گفت به اين طريق كه: من از اين غافل بودم به خلاف عالم بى حاصل (و الحسره له الزم) ندامت و پشيمانى عالم عامل به غير علم را لازم تر است در آخرت، چه اقدام بر معصيت نموده با وجود آنكه عالم به قبح آن بوده و منقاد نفس اماره گشته و عنان اختيار را فروهشته، به خلاف جاهل كه متصدى معصيت شده به سبب جهالت (و هو عند الله الوم) و او نزد خداى تعالى ملامت كرده شده تر است، چه دانسته قوت جرات خود را در مخالفت و انقطاع عذر خود را در آن حالت.