(و منه) و بعضى ديگر از اين كلام اين است كه: (و كانى انظر اليكم) و گوييا من نظر مى كنم به سوى شما (تكشون) كه آواز مى كنيد در ازدحام نمودن به هزيمت و فرار (كشيش الضباب) همچو آواز پوستهاى سوسمار كه بر هم خورند در رفتار (لا تاخذون حقا) فرانمى گيرد حقى را به جهت رضاى كردگار (و لا تمنعون ضيما) و منع نمى كنيد ستمى را از ستمكار (قد خليتم و الظريق) به تحقيق كه رها كرده شديد با طريق آخرت (فالنجاه للمقتحم) پس رستگارى مر كسى را است كه افكنده است خود را در راه و اين كنايت است از جهاد با كافران گمراه (و الهلكه للمتلوم) و هلاكت مر كسى را است كه بازايستاده است از آن راه.و اين اشارت است به ترك جهاد با معاندان نامه سياه.