ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(منها فعند ذلك) پس نزد دولت بنى اميه و بنى مروان كه مدت صد و سى سال بود (لا يبقى بيت مدر) باقى نماند هيچ خانه اى كه بنا كرده شود از كلوخ و خشت (و لا وبر) و نه خانه پشمينى يعنى خانه اعراب كه ساخته شده باشد از پشم (الا و ادخله الظلمه) مگر كه داخل سازند در آن ستمكاران (ترحه) غم و اندوه را (و اولجوا فيه) و درآورند در آن (نقمه) ناخوشى و مكروه را (فيومئذ) پس در آن روز (لا يبقى لهم) باقى نماند از براى ايشان (فى السماء عاذر) در آسمان عذرآورنده اى (و لا فى الارض ناصر) و نه در زمين نصرت دهنده اى (اصفيتم بالامر) برگزيديد اى جماعت جاهل و گروه غافل، به كار خلافت (غير اهله) غير اهل آن را.

كه آن معاويه و اتباع اويند (و اوردتموه) و فرود آورديد او را (غير مورده) به غير آبشخور او به زور و ستم (و سينتقم الله) و زود باشد كه انتقام كشد خداى قهار (ممن ظلم) از آن كس كه ستم كرده به اين وجه كه تبديل كند (ما كلا بما كل) جاى فراغت اكل را به جاى اكل بسيار ضرر (و مشربا بمشرب) و جاى شرب ايشان را به جاى شرب ديگر (من مطاعم العلقم) از مواضع چشيدن درخت حنظل كه در غايت تلخى است.

(و مشارب الصبر) و از اماكن آشاميدن صبر كه داروى تلخ
است (و المقر) و از جاى هاى شرب چيزى كه در نهايت مرارت است.

(و لباس شعار الخوف) و از ملبس شدن لباس اندرونى ترس و بيم (و دثار السيف) و به لباس بيرونى شمشير و عذاب اليم.

تخصيص خوف به شعار و سيف به دثار به جهت آن است كه خوف در باطن دل مدخل دارد و شمشير در جوارح ظاهره همچنانكه شعار جامه زيرين است كه ملاصق جسد است و دثار جامه زيرين.

اين گفتار اخبار است به زوال دولت بنى اميه و بنى مروان و بنى عباس.

چنانچه در شروح آورده اند كه: چون مروانيان زيد را كه پسر امام زين العابدين عليه السلام بود شهيد كردند حق سبحانه انتزاع ملك ايشان نمود به دست ابومسلم مروزى كه صاحب دولت بنى عباس بود.

و بعد از زوال ايشان سفاح به خلافت قيام نمود و زمام ملك در قبضه اقتدار ايشان بود تا به مستعصم رسيد.

و زمان پادشاهى ايشان تا پانصد و پنجاه سال كشيد تا آنكه تركان از چين ظهور كردند و به استيلاى تمام متوجه عراق شدند و مستعصم را به قتل آوردند و آخرين خلفاى بنى عباس بود.

و بعد از آن قصد ديار عرب و اماكن عرب كردند و مقدمه لشكر ايشان به بيت المقدس رسيد و از آنجا منهزم شده بازگشتند به عراق و در آخر، كار دولت ايشان نيز مبدل شد به نكبت.

هر كسى پنج روزه نو
بت او است و چون خطايا و ماثم بنى اميه در نهايت كثرت بود از اين جهت فرمود كه: (انما هم مطايا الخطيئات) و به درستى كه ايشان شتران باركش گناهانند و بردارندگان معاصيند بر پشتهاى خود (و زوامل الاثام) و شتران توشه خطايانند (فاقسم ثم اقسم) و سوگند مى خورم، باز سوگند مى خورم.

يعنى سوگند متعاقب مى خورم بر آنكه: (لتنخمنها اميه) البته بيندازند بنى اميه خلافت را (من بعدى) از پس من (كما تلفظ النخامه) همچنانكه انداخته شود آب دهان از دهان (ثم لا تذوقها) پس از آن نچشند هرگز آن خلافت را (و لا تتطعم بطعمها ابدا) و نچشند طعم خلافت را هرگز (ما كر الجديدان) مادام كه بازگردد ليل و نهار

/ 651