ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اوصيكم بتقوى الله) وصيت مى كنم شما را به تقوا و پرهيزكارى از خدا (فانها) پس به تحقيق كه تقوا (خير ما تواصى العباد به) بهترين چيزى است كه وصيت كرده شوند به آن بندگان (و خير عواقب الامور) و بهتر عاقبتهاى كارها است (عند الله) نزد معبود منان (و قد فتح باب الحرب) و به تحقيق كه گشاده شد در محاربه و مقاتله (بينكم و بين اهل القبله) ميان اهل شما و اهل قبله كه مدعيان اهل اسلامند) (و لا يحمل هذا العلم) و برنمى دارد اين علم را.

يعنى علم به وجوب محاربه با آن جماعت باغيه را (الا اهل البصر) مگر اهل بصيرت و خداوندان عقول صافيه (و الصبر) و اهل صبر بر مكاره و بليه (و العلم بمواضع الحق له) و اهل علم به مواضع حق و دفع شبهه هاى مطلق مراد از اين كلام ظفرفرجام، اعلام است به وجوب محاربه با بغاه اهل قبله.

چون حرب اهل قبله عظيم مى نمود بر مسلمانان و مردمان پيش از حرب نمى دانستند وجوب مقاتله با اهل قبله با آنكه از آن حضرت معلوم كردند.

و به روايتى هذا العلم است به فتحتين.

يعنى برنمى داد علم را كه مدار حرب است و قلوب عسكر منوط است به آن مگر اهل بصر و صاحبان صبر (فامضوا) پس بگذريد و مرتكب شويد (لما تومرون به) مر آن چيزى را ك
ه امر كرده مى شويد به آن (وقفوا) و بايستيد (عند ما تنهون عنه) نزد آنچه نهى كرده مى شويد از فساد و عصيان (و لا تعجلوا فى امر) و شتاب نكنيد در كارى كه بر شما منكر نمايد (حتى تتبينوا) تا آنكه مبين شويد بر صلاح (فان لنا) پس به درستى كه ما را (مع كل امر تنكرونه) به هر كارى كه انكار مى كنيد آن را از روى عرف يا شرع (غيرا) تغييرى است ظاهر
(الا و ان هذه الدنيا) بدانيد به تحقيق كه اين دنيا (التى اصبحتم تتمنونها) كه گرديده اند به اين وجه كه تمنا مى كنيد با آن (و ترغبون فيها) و رغبت مى نماييد در آن (و اصبحت تغضبكم) و گرديده است اين دنيا به اين حال كه دشمن مى دارد شما را (و ترضيكم) و خشنود مى گرداند شما را (ليست بداركم) نيست سراى مقيمى شما (و لا منزلكم الذى خلقتم له) و نه جايى كه آفريده شده ايد از براى آن (و لا الذى دعيتم اليه) و نه سرايى كه خوانده شده ايد به سوى آن (الا و انها) بدانيد كه اين سرا (ليست بباقيه لكم) نيست باقى و دائمى از براى شما (و لا تبقون عليها) و باقى نمى مانيد در آن الى غير منتهى (و هى و ان غرتكم منها) و اين دنيا اگر فريب داد شما را از نفس خود به آرزوها (فقد حذرتكم شرها) پس تحذير نمود و ترسانيد شما را از شر خود و الم هويدا (فدعوا غرورها) پس بگذاريد فريب او را (لتحذيرها) از براى ترساندن او شما را (و اطماعها) و واگذاريد طمع كردن را در آن (لتخويفها) از براى خوف انداختن او شما را (و سابقوا فيها) و پيش گيريد در او (الى الدار التى دعيتم اليها) به سرايى كه خوانده شده ايد به سوى آن كه دارالقرار است (و انصرفوا بقلوبكم عنها)
و بگردانيد دلهاى خود را از ذخارف آن (و لا يحنن احدكم) و بايد كه ناله نكند يكى از شما (حنين الامه) چون ناله كردن كنيز (على ما زوى عنه منها) بر آنچه ممنوع شده است و نرسيده است به شما از متاع دنيا.

تخصيص كنيز به سبب كثرت ناله او است به واسطه ضرب و آزار يا به جهت مفارقت از اقربا و ديار.

و به روايتى خنين به خاء معجمه است به معنى گريه با سوز در بينى (و استتموا نعمه الله عليكم بالصبر على طاعه الله) و تمام كنيد نعمت خدا را بر خود به شكيبايى بر طاعت و فرمانبردارى خدا (و المحافظه) و نگهبانى كردن (على ما استحفظكم) بر آنچه طلب حفظ و نگهبانى كرده است خدا از شما (من كتابه) از كتاب منزل خود، و مراد از اين، مراعات قوانين قرآن است و عمل نمودن به مضمون آن (الا و انه لا يضركم) بدانيد به درستى كه ضرر نمى رساند شما را (تضييع شى ء من دنياكم) ضايع گردانيدن چيزى از متاع دنيا (بعد حفظكم قائمه دينكم) بعد از يادداشت شما قائمه دين خود را كه آن اركان و اصول آن است.

(الا و انه لا ينفعكم) بدانيد به درستى كه فايده نمى دهد شما را (بعد تضييع دينكم) بعد از ضايع گردانيدن دين خود را (شى ء حافظتم عليه) چيزى كه محافظت كرده ايد بر آن (من امر دنياك
م) از كار دنياى خود (اخذ الله بقلوبنا و قلوبكم) اخذ كناد خداى تعالى دلهاى ما را و دلهاى شما را (الى الحق) به سوى راه حق (و الهمنا و اياكم الصبر) و ملهم كناد به ما و شما شكيبايى را در طاعت.

/ 651