خطبه 210-در وصف سالكان
مدار اين كلام بر وصف مومنان است و ذكر جميل عارفان: (قد احيا عقله) به تحقيق كه مومنى كه سالك عارف است، زنده ساخته عقل خود را به مشغول ساختن آن در عمارت عالم روحانى (و امات نفسه) و ميرانده نفس اماره خود را به خرابى جسد و ويرانى (حتى دق جليله) تا آنكه باريك شده بزرگ او كه بدن است (ولطف غليظه) و لطيف شده و نازك گشته كثيف او- كه قساوت قلب است- به رياضت عبادت (و برق له) و درخشنده براى او (لا مع كثير البرق) برق بسيار كه آن انوار تجلى الهى است و لمعان نورانيت باطنيه (فابان له) پس هويدا ساخت آن نور درخشنده از براى او (الطريق) راه هدايت را (و سلك به) و سلوك كرد به آن لمعان (السبيل) در صراط مستقيم و طريق قويم (و تدافعته الابواب) و دفع كردند او را درهاى رياضت كه آن زهد است و تقوا و عبادت از درى تا به درى (الى باب السلامه) تا به در دار سلامت (و دار الاقامه) و در سراى اقامت (و ثبت رجلاه) و استوار شد پايهاى او (بطمانينه بدنه) با سكون بدن او (فى قرار الامن و الراحه) در آرامش امنيت و راحت و در مقر آسايش و كرامت (بما استعمل قلبه) به سبب آنچه به كار داشت دل خود را به آن، از طاعات (و ارضى ربه) و خشنود ساخت پروردگار خود را به عبادت و آن حضرت صلوات الله عليه و آله تمام مقامات سالكين را در اين چند كلمه به ابلغ وجهى تبيين فرموده.چه اشاره فرموده به وصف عارف باحياى عقل او به رياضت تامه و تحصيل كمالات علميه و عمليه و تكميل سعادات اخرويه و تهيه اسباب وصول به عوالم لاهوتيه.و امانت نفس، اشارت است به آنكه نفس اماره در بوته توبه و انابت، به آتش مجاهده و رياضت بگدازد و در مقام ملامت برآمده او را رام نفس عاقله گردانيده مطمئن سازد و حصول آن موقوف است به قطع مشتهيات نفسانيه و هواجس جسمانيه.و (تدقيق جليل) و (تلطيف غليظ) كه آن قطع ماده ظلمانيه و علايق شيطانيه است به سبب رياضت بدنيه و رسيدن به سر حد زهادت حقيقت.و (كثرت لمعان برق)، ايمايى است به چيزى كه عارض سالك مى شود بعد از رياضت از ظهور انوار الهيه كه مثل برق است در سرعت لمعان و اخفاى آن.و اين لمعان در عرف ارباب تجريد، مسمى است به اوقات.و چون سالك منتظر آن وقت است از اين جهت او را (ابن الوقت) مى گويند.هرگاه كه اين لمعان به ظهور رسيد، شاهراه طريقت روشن ساخته، عارف را به طريق حقيقت كشيد و (ابان له الطريق) مخبر اين است.و (ابواب) اشارت است به اب
واب رياضت از زهد و عبادت.و معنى (تدافع) طى مرتبه او است از مرتبه اى به مرتبه اى، و از بابى به بابى تا به باب (دارالسلام سلامت) كه آن درى است سالم از انحراف از صراط مستقيم و منهج قويم.و بعد از طى اين مراتب پاهاى همت او استوار مى شود با آرام بدن و قرار دل در مقام طمانينه در درالقرار امنيت و راحت كه جنت با وجود عظمت در جنب آن مثل ماحضرى است.كقوله تعالى: (ان الذين امنوا و عملوا الصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا خالدين فيها ابدا لا يبغون عنها حولا) يعنى آنانكه بگرويدند به كتاب و رسول و كردند عملهاى پسنديده و شايسته، مر ايشان را است بهشتهاى فردوس.يعنى بوستانهاى مشتمل بر اشجار ما حضرو پيش كش، در حالتى كه جاويدان باشند در آن.نجويند از آن بهشتيان بدلى يا نطلبند از ايشان تحويل به مكانى ديگر.زيرا كه همه مطالب ايشان در آن مهيا باشد.