خطبه 218-دعائى از آن حضرت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 218-دعائى از آن حضرت

(اللهم انك انس الانسين لاوليائك) بار خدايا به درستى كه تو مونس ترين انسانها هستى مر دوستان خود را، كه منقطعند از ما سوى (و احضرهم بالكفايه) و حاضرترين ايشان به كفايت كردن حاجات، و برآوردن مهمات و مرادات (للمتوكلين عليك) مر جماعتى را كه اعتماد كنندگانند بر تو در همه حالات (تشاهدهم) مشاهده مى كنى ايشان را (فى سرائرهم) در سريره ها و پوشيده هاى ايشان (و تطلع عليهم) و مطلع مى شوى بر ايشان (فى ضمائرهم) در ضميرهاى ايشان (و تعلم مبلغ بصائرهم) و مى دانى مقدار عقول و بصيرتهاى ايشان را (فاسرارهم) پس سرهاى ايشان (لك مكشوفه) مر تو را منكشف است و آشكار (و قلوبهم) و دلهاى ايشان (اليك ملهوفه) به سوى تو محزونند و بى قرار (ان او حشتهم الغربه) اگر به وحشت اندازد ايشان را بى كسى (انسهم ذكرك) مونس باشد ايشان را ياد كردن تو (و ان صبت عليهم المصائب) و اگر ريخته شود بر ايشان مصيبتها (لجاوا) پناه گيرند (الى الاستجاره بك) به زنهار خواستن به تو، در دفع آن مكروه (علما) به جهت دانستن ايشان (بان الازمه الامور بيدك) به آنكه مهارهاى كارها به يد قدرت تو است (و مصادرها عن قضائك) و موضع صدور آن كارها، از قضاى حكم
ت تو است (اللهم فان فههت) بار خدايا اگر درمانم و عاجز شوم (عن مسئلتى) از خواهش خود (او عمهت) يا متحير گردم (عن طلبتى) از طلب كردن خود (فدلنى) پس راه نماى مرا (على مصالحى) بر مصلحتهاى من (و خذ بقلبى) و بگير دل مرا (الى مراشدى) به سوى مواضع رشد و هدايت خود (فليس ذلك بنكر) پس نيست آن كار ناشايسته (من هداياتك) از هدايتهاى تو (و لا ببدع) و نه بديع و غريب (من كفاياتك) از كفايتهاى تو (اللهم احملنى) بار خدايا! بنه بناى كار مرا (على عفوك) بر بخشش خودت (و لا تحملنى على عدلك) و منه بناى كار مرا بر عدل و داد خودت

/ 651