خطبه 226-غسل و كفن كردن رسول خدا
(قاله) فرمود آن حضرت اين كلام را (و هو يلى غسل رسول الله (ص) و تجهيزه) در آن حال كه مباشر غسل حضرت رسالت (ص) و تكفين و دفن او بود (بابى انت و امى) يعنى به فداى تو مى كنم پدر و مادر خود را اين جار و مجرور است متعلق به فعل محذوف كه آن (افديك) است (لقد انقطع بموتك) هر آينه بريده شده به مرگ تو اى هادى عالميان (ما لم ينقطع بموت غيرك) چيزى كه بريده نمى شد به مرگ غير تو (من النبوه و الانباء) از نبوت پيغمبران و خبر دادن از دين و ايمان (و اخبار السماء) و خبرهاى آسمان.زيرا كه تو بودى خاتم رسولان و پيغمبران (خصصت) خاص شدى تو در مصيبت عظيمه خود كه مثل آن نيست در جهان (حتى صرت مسليا) تا آنكه گرديدى تسلى كننده (عمن سواك) از مصيبت هر كه غير تو است (و عممت) و عام شدى در اين مصيبت و الم (حتى صار الناس فيك سواء) تا آنكه گرديدند مردمان يكسان در اين ماتم (و لو لا انك امرت بالصبر) و اگر نبودى امر فرموده تو به شكيبايى (و نهيت عن الجزع) و نهى نموده از جزع و نوحه نمايى (لانفدنا عليك) هر آينه تمام مى كرديم بر تو (الشئون) آب چشمى كه حاصل مى شود از درزهاى كاسه سر، كه قريب به جانب حاجب است (و لكان الداءمما طلا) و هر آينه درد و غم پيوسته بودى (و الكمد محالفا) و اندوه و الم ملازم.اين اشارت است به عذر ترك گريه و نوحه (و قلا لك) و اندك است آب ديده هاى خوبنار و دوام اندوه جانهاى فكار براى تو اى سيد ابرار (و لكنه) وليكن مرگ تو (ما لا يملك رده) چيزى است كه مالك و توانا نيست كسى بر رد و منع آن (و لا يستطاع دفعه) و استطاعت و قدرت ندارد هيچ كس بر دفع آن (بابى انت و امى) پدر و مارد من فداى تو باد (اذكرنا عند ربك) يادكن ما را نزد پروردگار خودت اى قدوه اخيار (و اجعلنا من بالك) و درآور ما را در دل خود و اهتمام فرماى در كار مشكل ما، در دارالقرار