خطبه 229-در بيان پيشامدها - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 229-در بيان پيشامدها

(يختص بذكر الملاحم) اين خطبه در حوادث وقايع است كه بعد از آن حضرت به ظهور آمد نسبت به اولاد امجاد او عليه السلام (الا بابى و امى) بدانكه پدر و مادر من فداى كسانى باد كه بعد از من به امامت منصوص باشند و رونق شريعت دهند و در ميان عباد حفظ دين نمايند (هم من عده) ايشان از جماعتى معدودند كه (اسماوهم فى السماء معروفه) نام هاى ايشان در آسمان، معرف و مشهور است نزد خلا و ملا اعلى (و فى الارض مجهوله) و در زمين، نامعلوم، به واسطه عدم عرفان مرمان به حال ايشان (الا فتوقعوا) پس انتظار كشيد (ما يكون من ادبار اموركم) آن چيزى را كه به وقوع مى آيد از پشت كردن كارهاى شما، به جهت دولت اشرار كه بنى اميه و بنى عباسند (و انقطاع وصلكم) و بريده شدن پيوندهاى شما به سبب متفق شدن ايشان بر ايذاء و اضرار ستمشان (و استعمال صغاركم) و كار فرمودن ضعفاء و ذليلان شما را به اعمال شاقه (ذاك) آن كارها، يعنى وقوع آن فتنه ها و حادثه ها (حيث تكون ضربه السيف) در محلى خواهد بود كه باشد زدن شمشير (على المومن) بر بنده مومن (اهون من الدرهم) آسان تر از كسب درهم (من حله) از وجه حلال آن، به واسطه صعوبت كسب حلال در آن حال (ذاك ح
يث يكون المعطى اعظم اجرا من المعطى) اين حوادث و وقايع در وقتى باشد كه آن كسى كه داده شده باشد به او مال، بزرگتر باشد از روى مزد و ثواب به جهت فقر و كثرت عيال از دهنده مال به جهت بسيارى حرام و كمى اخلاص رجال (ذاك حيث تسكرون) آن مصائب و فتن در محلى باشد كه مست شويد (من غير شراب) بى آشاميدن شراب (بل من النعمه و النعيم) بلكه آن مستى از كثرت و بسيارى نعمت و نعيم باشد و غرور و غفلت (و تحلفون من غير اضطرار) و سوگند خوريد بدون مضطر شدن شما به آن بلكه به جهت اغماض عين از عظمت و جبروت خدا و غفلت از نشئه عقبى (و تكذبون من غير اخراج) و دروغ گوييد بدون تنگ گرفتن كار يعنى بى ضرورت و حاجت بسيار، بلكه به جهت اعتبار شما بر كثرت دروغ به اختيار (ذاك اذا عضكم البلاء) آن حوادث در وقتى باشد كه بگزد شما را بلا و فتنه هاى دوران (كما يعض القتب) همچنانكه مى گزد پالان (غارب البعيير) بالاى كوهان شتران تا سرانجام كار شما به مرتبه اى رسد كه گوييد از روى ملالت و پريشانى كه: (ما اطول هذا العناء) چه دور است اين رنج و خوارى (و ابعد هذا الرجاء) و چه دور است اين اميدوارى به اصلاح حال اهل اين زمان به سبب وفات اخيار و كثرت فجار
(ايها الناس) اى گروه مردمان (القوا هذه الازمه) بيندازيد اين مهارها را (التى تحمل ظهورها الاثقال) كه برداشته است پشتهاى آن ها گران ها را (من ايديكم) از دستهاى خود لفظ (ازمه) مستعار است از براى انديشه هاى فاسد و آرزوهاى باطل و (ظهورى كه حامل اثقالند) مستعار است از براى جهال.

و (اثقال) كنايت است از معاصى و انواع آثام، يعنى مرتكب انديشه هاى فاسده و آراى باطله ايشان نشويد و آن را از نظر اعتبار بيندازيد (و لا تصدعوا على سلطانكم) و متفرق و پراكنده مشويد بر حاكم خود.

مراد آن حضرت است (فتذموا غب فعالكم) پس مذمت كنيد نفسهاى خود را در عقب فعل هاى خود (و لا تقتحموا) و به زور داخل مشويد (ما استقبلكم) در آنچه روى آورده است به شما (من فور نار الفتنه) از جوشيدن آتش فتنه (و اميطوا) و دور شويد (عن سنتها) از طريقه آن آتش.

به عدول نمودن از اختلاف آراى ارباب اهل ضلال (و خلوا قصد السبيل لها) و رها كنيد ميانه راه را از براى آن فتنه (فقد لعمرى) پس هر آينه به حق زندگانى من (يهلك فى لهبها المومن) كه هلاك مى شود از زبانه آن آتش بلند فتنه اشتعال، مومن پسنديده فعال (و يسلم فيها غير المسلم) و به سلامت مى ماند در او غير مس
لمان از اهل نفاق و ضلال اين اخبار از جمله مغيبات است كه آن حضرت فرموده پيش از وقوع چه فتنه بنى اميه دراز كشيد و از آن بنى عباس را به نهايت كار رسيد (انما مثلى بينكم) به درستى كه داستان من در ميان شما (مثل السراج فى الظلمه) داستان چراغى است در تاريكى (يستضى ء به) روشنى مى جويد به او (من ولجها) هر كه درآيد در آن و اقتباس نمايد از روشنى آن (فاسمعوا ايها الناس) پس بشنويد از مردمان اين پند را (و عوا) و نگه داريد در خاطر خود (و احضروا اذان قلوبكم) و حاضر سازيد گوشهاى دل ها را (تفهموا) تا فهم كنيد آنچه نافع است و سودمند

/ 651