نامه 014-به سپاهيانش
(لعسكره قبل لقاء العدو بصفين) اين وصيتى است از جمله وصاياى آن حضرت كه فرموده به لشكر خود قبل از رسيدن به دشمن در موضع صفين (لا تقاتلوهم) كارزار مكنيد با دشمنان دين (حتى يبدووكم) تا آنكه ابتدا كنند به حرب شما (فانكم بحمد الله) پس به درستى كه شما به حمد خدا و شكر او (على حجه) كه بر دليلى روشنيد و بر برهانى هويدا (و ترككم اياهم) و گذاشتن شما ايشان را (حتى يبدوكم) تا آنكه ابتدا كنند به حرب شما (حجه اخرى) حجتى و برهانى ديگر است (لكم عليهم) مر شما را بر ايشان به جهت آنكه هرگاه ايشان ابتدا به حرب كردند متحقق شد محاربه كردن با ايشان به امر خدا و نص رسول كه: يا على حربك حربى و ثابت گرديد فساد ايشان در زمين، و ديگر آنكه ابتداكننده به حرب متجاوز است از حد و متعدى از آن، پس واجب است اعتدا بر او به مثل آن، به نصل الهى كه: (فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم) (فاذا كانت الهزيمه باذن الله) پس هرگاه كه واقع شود هزيمت برايشان به فرمان يزدان (فلا تقتلوا مدبرا) پس مكشيد پشت كننده گريزنده را (و لا تصيبوا معورا) و مرسانيد ضرب و طعن را به كسى كه عضو او نمايان باشد آماده براى ضرب شمشير و سنان (و لا تجهزو
ا على جريح) و مكشيد مجروح افكار را (و لا تهيجوا النساء) و برمينگيزانيد خشم زنان ايشان را (باذى) به رنج و آزار (و ان شتمن اعراضكم) و اگر چه دشنام دهند عرض هاى شما را و به واسطه آن عرض.
شما را ببرند.
(و سبين امرائكم) و سبب كنند اميران شما را.
(فانهن) پس به درستى كه زنان (ضعيفات القوى و الانفس و العقول) ضعيفانند به قوتها و نفس ها و عقل ها (ان كنا لنومر) به درستى كه بوديم ما كه مامور شديم (بالكف عنهن) به باز ايستادن از ايشان در زمان حضرت پيغمبر آخرالزمان (و انهن لمشركات) و حال آنكه ايشان مشرك بودند، و به علت كفر معلول (و ان كان الرجل) و اگر بودى مردى (ليتناول المرئه فى الجاهليه) كه مى گرفت از زنى در زمان جاهليت (بالفهر) سنگى را كه بدان بوى خوش سايند (او الهراوه) يا عصايى را كه دست گيرند (فيعير بها) پس سرزنش كرده مى شد او به آن كار (و عقبه من بعده) و نسل او بعد از آن، به آن كردار