نامه 038-به مردم مصر - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 038-به مردم مصر

(الى اهل مصر) اين نامه از نامه آن حضرت است كه فرستاده به اهل مصر (لما ولى عليهم الاشتر رحمه الله) در حينى كه والى ساخت بر ايشان مالك اشتر را.

(من عبد الله على) اين نامه اى است از جانب بنده خدا على بن ابى طالب (اميرالمومنين) كه امير مومنان و پيشواى ايشان است (الى القوم الذين غضبوا لله) به سوى گروهى كه خشمگين شدند بر اعدا براى رضاى خدا (حين عصى فى ارضه) وقتى كه فرمانبردار نشد خداى تعالى را در زمين خود (و ذهب بحقه) و برده شده حق او يعنى هنگامى كه عاصى شدند ظالمان از خدا و نافرمانى او را شعار و دثار خود ساختند و حق او را غضب كردند (فضرب الجور سرادقه) پس بزد جور و ستم، سراپرده خود را (على البر و الفاجر) بر نيكوكار و بدكردار (و المقيم و الظاعن) و بر اقامت كننده در دار و كوچ كننده از ديار (فلا معروف يستراح اليه) پس هيچ امرى شايسته راحت يافته نمى شود از روى توجه به ارتكاب آن (و لا منكر يتناهى عنه) و هيچ كار ناشايسته باز ايستاده نمى شود از روى اجتناب نمودن از آن.

(اما بعد) اما پس از حمد خدا و صلوات بر سيد انبياء (ص) (فقد بعثت اليكم) به تحقيق كه فرستادم به سوى شما (عبدا من عباد الله) بنده
اى از بندگان خدا (لا ينام ايام الخوف) كه نمى خوابد در روزهاى ترسيدن از اهل عدوان (و لا ينكل عن الاعداء) و بازنمى گردد از دشمنان (ساعات الروع) در ساعتهاى هراسيدن از ايشان (اشد على الفجار) سخت تر است بر فاجران (من حريق النار) از سوختن آتش سوزان (و هو مالك بن الحارث) و آن كس كه متصف به اين صفت است مالك بن حارث اشتر است (اخو مذحج) كه برادر مذحج بن جابر بن مالك بن هلال بن سبا است و سبا پدر قبيله اى است از يمن (فاسمعوا له) پس شنويد او را (و اطيعوا امره) و فرمان بريد امر او را (فيما طابق الحق) در آنچه مطابق و موافق حق است (و انه) پس به درستى كه مالك (سيف من سيوف الله) شمشيرى است از شمشيرهاى خداى قهار (لا كليل الظبه) كند نيست تيزيهاى شمشير او در كارزار او (و لا نابى الضريبه) و نافرمان نيست بريدن مضروب خود تيغ خونخوار اين كنايت است از شجاعت و نجدت او در محاربه.

(فان امركم ان تنفروا) پس اگر امر نمايد شما را كه به حرب بيرون آييد (فانفروا) پس بيرون رويد (فان امركم ان تقيموا) و اگر فرمايد شما را آنكه اقامت كنيد در خانه خود (فاقيموا) پس اقامت نماييد (فانه لا يقدم) پس به درستى كه او در پيش نمى شود (و لا يح
جم) و واپس نمى شود (و لا يوخر) و در پس نمى دارد (ولا يقدم) و در پيش نمى دارد شما را (الا عن امرى) مگر از فرمان من (و قد اثرتكم به) و به تحقيق كه اختيار كردم و برگزيدم شما را با او (على نفسى) بر نفس خود (لنصيحته لكم) براى نصيحت كردن او شما را در دين (و شده شكيمته) و سختى آهن عنان او (على عدوكم) بر دشمنان شما از كفار و منافقين.

اين كنايت است از شدت وطات او بر دشمنان بى دين.

/ 651