ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دوم آنكه: چيست آن چيزى كه اندك او مباح و بسيار او حرام؟ جواب فرمود كه: نهر طالوت است كقوله تعالى: ان الله مبتليكم بنهر فمن شرب منه فليس منى و من لم يطعمه فانه منى الا من اغترف غرفه بيده.

يعنى: طالوت گفت به لشگريان خود كه به درستى كه خداى تعالى آزماينده شما است در اين هواى گرم به جوئى از آب كه ميان اردن و فلسطين است تا مطيع و عاصى را به شما بنمايد، پس هر كه بياشامد از اين جوى پس نيست از من يعنى بر مذهب من و هر كه بچشد و نياشامد آب را پس او از من است، پس پيرو من است هر كه آب نخورد مگر آن كس كه بردارد كفى آب به دست خود.

سيم آنكه: كدام عبادت است كه اگر كسى كند مستحق عقاب گردد؟ فرمود كه: نماز سكران.

چهارم آنكه: كدام مرغ است كه او را اصلى و فرعى نيست؟ فرمود كه: آن مرغ عيسى است على نبينا و عليه السلام كه براى معجزه او گل مى ساخت و جان مى يافته، مى پريد و بعد از آن مى مرد.

پنجم آنكه: اگر
كسى در كيسه او هزار درهم باشد ضامن كسى شود كه او را هزار درهم بوده باشد، پس چون سال بر آن كيسه مذكور بگذرد زكات بر كدام واجب گردد؟ فرمود كه: اگر ضامن شده باشد به اذن بدان زكات بر او نيست و اگر بى اذن ضامن گشته زكات بر او لازم است.

ششم آنكه: اگر جماعتى حج بگذارند و رخت خود را در خانه اى از خانه هاى مكه كه در او كبوتران باشد بنهند و يكى از ايشان درب آن خانه را ببندد و پيش از عود ايشان به آن خانه كبوتران از تشنگى بميرند كفاره بر كه واجب گردد؟ فرمود: آن كه درب ببست و نگشاد و آنها را آب نداد يا بيرون نكرد.

هفتم آنكه: اگر چهار كس بر محص گواهى به زنا دهند و بعد از امر امام به رجم او يكى از گواهان يا جماعتى ديگر از غير ايشان او را رجم كنند، پس اگر چنانچه آن گواه پيش از موت مرجوم رجوع كند از شهادت، با گواهان ديگر ديت بر كه واجب گردد بعد از موت مرجوم؟ فرمود: بر گواهى كه رجم نموده و بر آنكه در رجم موافق او بوده.

هشتم آنكه: اگر دو كس از يهود گواهى دهند بر اسلام يهودى شهادت ايشان مقبول باشد يا نه؟ فرمودند: نه زيرا كه تغيير كلام الهى مى كنند و شهادت زور روا مى دارند.

نهم آنكه: اگر دو كس از نصارى بر اسلام ديگرى گواهى دهند
مسموع باشد يا نه؟ فرمود: مسموع باشد از جهت آنكه حق تعالى فرموده: و لتجدن اقربهم موده للذين آمنوا الذين قالوا انا نصارى.

هرآينه مى يابى نزديكترين مردمان از روى دوستى با مردمان كه گرويده اند آنان را كه مى گويند كه ما ترسايانيم كه دلهاى ايشان نرمتر است از يهودى به دوستى مشركان استظهار نمى جويند و كسى كه از عبادت خداى تعالى استكبار ننمايد گواهى به دروغ از او نيايد.

دهم آنكه: اگر قطع كند شخصى دست كسى را پس چهار كس نزد امام گواهى دهند بر آنكه مقطوع زانى است و محص و بعد از آن كه امام اراده رجم او فرموده باشد و به آن امر نموده به سبب قطع يد وفات كند بر قاطع ديت قتل لازم شود يا ديه نفس؟ فرمود كه: ديت قطع فقط و اگر گواهى دهند كه نصابى را دزديده واجب نشود بر آن قاطع ديت قطع يد قطعا و الله اعلم بالصواب و اليه المرجع و الماب.

سيد رضى الدين رضى الله عنه تفسير مى كند بعضى از عبارات مغلقه اين خطبه را و مى گويد كه: قوله عليه السلام فى هذه الخطبه كراكب الصعبه ان اشنق لها خرم و ان اسلس لها تقحم) يعنى اين فقره كه فرموده است كه آن حضرت صلوات الله عليه و آله در اين خطبه.

(يريد) اراده نموده.

(انه اذا شدد عليها) آن كه هرگاه سختگيرى
نمايد بر دابه سركش.

(فى جذيش الزمام) در كشيدن مهار او.

(و هى تنازع راسها) در حالتى كه آن دابه نزاع كند با او و باز كشد سر خود را از او.

(خرم انفقها) پاره كند بينى او را از كشيدن.

(و ان ارحى لها شيئا) و اگر آن راكب فروگذارد از براى او چيزى از مهار و رها كند آن را (مع صعوبتها) با دشوارى آن يعنى با سركشى و رميدن آن.

(تقحمت به فلم يملكها) بياندازد او را بر روى به شدت هر چه تمامتر پس مالك نتواند شد او را يعنى خود را نگه نتواند داشت از آن.

(يقال: اشنق الناقه) مى گويند كه اشنق الناقه.

(اذا جذب راسها بالزمام) گاهى كه كشيد سر ناقه را به مهار.

(فرفعه) پس به بالا كرد سر او.

/ 651