نامه 046-به يكى از فرماندهان خود
(الى بعض عماله) اين نامه را ارسال نمود به جانب بعضى از عاملان خود (اما بعد) اما پس از حمد خدا و درود بر سيد انبياء (فانك ممن استظهر به) پس به درستى كه تو از آن كسانى هستى كه پشت قوى مى شوم به او (على اقامه الدين) بر پاى داشتن دين پروردگار (و اقمع به) و برمى كنم به سبب او (نخوه الاثيم) گردنكشى گناهكار را (و اسد به) و استوار مى سازم به معاونت او (لهاه الثغر المخوف) دهنه ها و سرحدهاى ترس و بيم را (فاستعن بالله) پس يارى خواه به خداى كريم (على ما اهمك) بر آنجه غمناك كرد تو را (و اخلط الشده) و بياميز سختى را (بضغث من اللين) به نصيبى از نرمى با هر كه مهمى به سوى تو آورد (و ارفق) و نرمى كن (ما كان الرفق ارفق) مادام كه نرمى كردن ملايم تر باشد (و اعتزم بالشده) و بنه دل به سختى (حين لا يغنى عنك) وقتى كه بى نياز نگرداند از تو (الا الشده) مگر سختى يعنى وقتى كه سختى بسيار به تو مى رسد كه اصلا از تو زايل نشود پس دل بنه بر سختى و شكيبايى نماى در آن (و اخفض للرعيه) و فرود آور براى رعيت (جناحك) بال خود را با خضوع (و الن لهم) و نرم كن براى ايشان (جانبك) جانب افضال خود را از روى خشوع (و اس بينهم) وتسويه رعايت نما ميان ايشان (فى اللحظه) در نگريستن (و النظره) و نظر نمودن (و الاشاره) و اشاره كردن (و التحيه) و درود گفتن (حتى لا يطمع العظماء) تا آنكه طمع نكنند بزرگان (فى حيفك) در ميل تو از راه صواب و در ظلم تو به وجه ناصواب (و لا ييئاس الضعفاء) و نوميد نشوند ضعيفان (من عدلك) از داد تو (والسلام)