ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و از بعضى روات منقول است كه انطق به فتحتين است و عجماء صفت مصدر محذوف است كه فاعل او است و تقدير چنين است كه: انطق لكم الكلمات العجماء ذات البيان يعنى به نطق درآورد شما را سخنهاى بسته زبان فصيح گفتار.

مراد رموزى است كه مذكور است در اين خطبه چه به حقيقت نطق ندارند و بر ناظران فوائد بى شمار مى شمرند.

(عزب عنى راى امرء تخلف عنى) غايب است راى وانديشه مردى كه تخلف كرده است از من يعنى عقل از او زائل شده و در حماقت و سفاهت فرورفته و اين از جهت آنست كه: (ما شككت فى الحق) شك نكرده ام در حق و اصلا شبهه اى از آن در خاطر من خطور ننموده.

(منذ اريته) از آن وقت كه نموده شده ام به حق پس كسى كه از فعل و قول من تخلف نمايد متصف به صفت حماقت باشد.

و مقرر است كه اين ارائه در آن وقت بوده كه حق سبحانه و تعالى نور او را خلق فرموده.

بعد از آن تشبيه مى نمايد حال خود را نسبت به مخالفان زمان خود به حال موسى نسبت به فرعون و اتباع او، مى فرمايد كه: (لم يوجس موسى) نيافت موسى كليم عليه السلام.

(خيفه على نفسه) خوفى را بر هلاكت نف
س خود.

(اشفق من غلبه الجهال) كه سخت تر بوده باشد آن خوف از خوف غلبكى جاهلان (و دول الضلال) و قيام دولتهاى گمراهان.

بعضى گفته اند كه: اشنق در تقدير استدراك بعد از نفى است و فعل ماضى است.

نه افعل تفضيل پس معنا چنين باشد كه موسى بر هلاك نفس خود نترسيد بلكه ترسيد از غالب شدن نادانان و غلبكى دولتهاى گمراهان كه طريق هدايت نمى پوئيدند و در مسالك غوايت مى رفتند.

و از اين كلام ميمنت انجام چنين مفهوم مى گردد كه عمر بن الخطاب فرعون آل محمد بوده و اتباع او كه مخالف آن حضرت بودند به مثابه لشكريان فرعون.

(اليوم تواقفنا) امروز ايستاده ايم ما و شما.

(على سبيل الحق و الباطل) بر راه حق و باطل، يعنى من ايستاده ام بر سبيل عدالت و شما ايستاده ايد بر طريق ضلالت بعد از آن جهت تنبيه بر وجوب اتباع مردمان به آن امام زمان و اعتماد نمودن ايشان بر قول و فعل او متذكر شده است به اين مثل كه: (و من وثق بماء لم يظما) يعنى كسى كه وثوق و اعتماد داشته به آب تشنه نماند در هيچ باب، مراد آن است كه اگر واثق شويد به قول من و تمسك جوئيد به حبل المتين يقين من نزديك شويد به هدايت و از وادى ضلالت به ساحل سلامت رسيد و اگر از فعل و قول من اعراض نمائيد در
وادى ظلمت طغيان و عدوان هلاك شويد همچنن كه كسى در اوديه اى متمسك مى شود به آب ايمنى شود از خوف عطش و هلاك و اگر اعتماد نكند و تمسك به آن نجويد هلاك مى شود.

/ 651