حکمت 007 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 007

(و قال عليه السلام) و فرموده است آن قدوه ابرار (اعجبوا لهذا الانسان) تعجب كنيد مر اين انسان را و تفكر نماييد در آن تا به واسطه آن راه بريد به صانع عالميان (ينظر بشحم) كه مى بيند به پيه چشم (و يتكلم بلحم) و مى گويد به گوشت پاره زبان (و تسمع بعظم) و مى شنود به استخوان گوش (و يتنفس من خرم) و نفس مى زند از شكاف بينى روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام كه روزى قرائت نمود اين آيه را كه (خلق الانسان ضعيفا) فرمود كه: چگونه انسان ضعيف نباشد و حال آنكه نظر مى كند به شحم و مى شنود به عظم و گويا مى شود به لحم.

آورده اند كه مردى در زير درختى خفته بود و در درخت مى نگريست.

ناگاه برگى از درخت افتاد آن را برداشته بر زبانش جارى شد كه (من ذا الذى انبت الورق على الشجر) يعنى كيست آنكه رويانيد برگ را بر درخت.

در اين حالت برگى از او بيفتاد بر وى نوشته (الذى انبت الورق على الشجر هوالذى شق على الوجه البصر و اسمع عظما فى راسك و انطق لحما فى فمك) يعنى آن كس برگ درخت رويانيد كه چشم را بر صفحه رو شكافته و استخوان در سر تو شنوا ساخته و گوشت پاره را در دهان تو گويا كرده.

حکمت 008

(و قال عليه السلام: اذا اقبلت الدنيا على قوم) چون رو نهاد دنيا بر گروهى و متاع خود را به ايشان اعطا نمود.

(اعارتهم محاسن غيرهم) عاريت داد به ايشان نيكويى هاى ديگر آن را استعاره لفظ عاريه از براى اين كمالات به اعتبار عدم دوام است (و اذا ادبرت عنهم) و چون پشت گردانيد از ايشان (سلبتهم محاسن انفسهم) ربود از ايشان نيكوييهاى نفسهاى ايشان را يعنى كسى كه موافقت كرد او را دولت، موافق او شد جميع اسباب خير و اعتقاد مردمان در شان او چنان مى شود كه او مجمع فضايل است.

و بسا هست كه نسبت مى دهند به وى محاسن غير او را.

و چون پشت كرد دولت و رسيد زمان نكبت، اعتقاد مى كنند در شان او نقصان و بسيار هست كه مى ربايند از او، محاسن را و نسبت مى دهند آن را به ديگران.

و چه زيبا گفته اند: شعر: دوستند آنكه را زمانه نواخت دشمنند آنكه را زمانه فكند

/ 651