حکمت 019
(و قال عليه السلام: اقيلوا ذوى المروات عثراتهم) عفو كنيد و در گذريد از خداوندان مروتها زلت و سر آمدن هاى ايشان را در ارتكاب گناهها (فما يعثر منهم عاثر) پس نمى لغزد از ايشان لغزنده اى و برو در آمده اى (الا و يد الله بيده) مگر كه يد توفيق و عنايت خداى تعالى به دست او است (يرفعه) بر مى دارد او را و از آن ورطه نجات مى دهد زيرا كه صاحب مروت، تنزيه نفس خود مى نمايد از اشيايى كه لايق به حال او نباشد.
پس او سبحانه موفق مى سازد او را بر آن و اگر احيانا زلت صادر مى شود از او، حق تعالى او را از اين مرتبه وضيع به درجه رفيع مى رساند.
و از اين كلام مستفاد مى شود كه هرگاه بنده اى نوعى سلوك نمايد كه موجب رضاى آفريدگار باشد، او سبحانه نزد زلت قدم او حافظ او باشد.
و نعم ما قيل شعر: دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاى فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
حکمت 020
(و قال عليه السلام: قرنت الهيبه بالخيبه) و نيز مى فرمايد كه مقرون شده است و پيوسته گشته، ترسكارى به نوميدى (والحياء بالحرمان) و ملازم است شرمندگى به محرومى يعنى هركه خوف داشته باشد از شان كسى، نوميد خواهد بود از مكرمت او، و هركه حياء داشته باشد از شخصى محروم خواهد بود از عطيه او و مصدوقه (الحياء يمنع الرزق) مويد اين است.
و غرض از ايراد اين كلام تنفير مردمان است از هيبت و حيا كه مذموم است در نظر عقلاء (و الفرصه تمر مر السحاب) و فرصت طاعت و عبادت مى گذرد چون گذشتن ابر در سرعت (فانتهزوا فرص الخير) پس مبارت نماييد به فرصتهاى خيرات و مبرات تا فوت نشود آن اوقات و كلمه (للتاخير افات) مقوى اين است شعر: كار امروز به فردا نگذارى زنهار كه به فردا برسى وعده كار دگر است