حکمت 035
(و قال عليه السلام: من اطال الامل) كسى كه دراز گردانيد آرزوى خود را و بسيار ساخت اميد خود را (اساء العمل) بد ساخت عمل خود را زيرا كه طول امل مستلزم غفلت است و تصير در عملحکمت 036
(و قال عليه السلام و قد لقيمه) فرموده آن حضرت صلوات الله و سلامه عليه در حالتيكه رسيدند به او (عند مسيره الى الشام) نزد رفتن او به جانب شام (دهاقين الانبار) دهقانان بلده انبار كه در حوالى شام است (فترجلوا له) پس پياده شدند براى تعظيم و توقير آن جناب (و اشتدوا بين يديه) و دويدند بنده وار در پيش ركاب آن عالى انتساب (ما هذا الذى صنعمتموه) چيست اين كارى كه كرديد شما آن را در اين حال (فقالوا خلق منا) پس گفتند اين خويى است و روشى از ما (نعظم به امرائنا) كه تعظيم مى كنيم به آن اميران و حاكمان خود را (فقال) پس فرمود آن حضرت عليه السلام (و الله ما ينتفع بهذا امرائكم) به خدا سوگند كه فايده نمى گيرند به اين كار، اميران شما (و انكم لتشقون به على انفسكم) به درستى كه شما هر آينه مشقت مى نهيد به اين كار بر نفسهاى خود يعنى خود را در رياضيت و محنت مى اندازيد (و تشقون به فى اخرتكم) و شقاوت مى كنيد به اين در آخرت خودتان به جهت تعظيم غير خدا (و ما اخسر المشقه) و چه زيان كارى است مشقت و محنتى كه باشد (ورائها العقاب) در پس آن، عقاب و عذاب (و اربح الدعه) و چه سودمند است آسايشى كه باشد (معها الامان من النار) با آن ايمنى از آتش دوزخ در روز حساب