(و قال عليه السلام: من اصلح ما بينه و بين الله) كسى كه به صلاح آورد آنچه ميان او است و ميان يزدان به تقوا و پرهيزگارى (اصلح الله بينه و بين الناس) به صلاح آورد خداوند عالميان، آنچه ميان او است و ميان مردمان از معاشرت و زندگانى زيرا كه به تقوا، اصلاح قوه شهوت و غضب مى شود كه فساد ايشان مبدا فساد است در ميان خلقان.(و من اصلح امر اخرته) و كسى كه به صلاح آورد آخرت و عقباى خود را (اصلح الله امر دنياه) به اصلاح آورد خداى تعالى كار دنياى او را زيرا كه مصلح آخرت، معامل است مر حق را به مكارم اخلاق و اين مستلزم صلاح دنياى او است.(و من كان له من نفسه واعظ) و هركه باشد مر او را از قبل نفس خودش واعظى و پند دهنده اى كه منع كند او را از معاصى (كان عليه من الله حافظ) باشد بر او از خدا نگاهبانى كه خلاصى دهد او را از عذاب اخروى
حکمت 087
(و قال عليه السلام: الفقيه كل الفقيه) داناى هر دانا كه باشد در علم دين كامل و توانا (من لم يقنط الناس) كسى است كه نوميد نگرداند مردمان را (من رحمه الله) از رحمت و آمرزش خدا (و لم يويسهم) و مايوس و محروم نسازد ايشان را (من روح الله) از روح و راحت حق جل و علا (و لم يومنهم) و ايمن نگرداند ايشان را (من مكر الله) از مكر خدا و باس او تا دلير نشوند در گناه.پس لازم است بر حكيم آگاه كه هر نفسى را دوا نمايد به دواى خاص و تشخيص نمايد هر مرضى را و مناسب آن علاج فرمايد نسبت به هر عام و خاص تا شايد كه از امراض جهل و معاصى، خلاصى يابند.پس كسانى كه صحيح باشند و مبرا از آلام جهالت و عصيان و مطيع باشند به فرمان يزدان، وعده دهد، و جماعتى كه مستقيم باشند به اسقام عصيان و طغيان، شربت زهرآميز وعيد فرمايد.