حکمت 093
(و قد سمع رجلا من الحروريه) و به درستى كه آن حضرت صلوات الله عليه شنيد مردى از حروريه و آن قروه بن ادنه بود و حروريه جماعتيند از خارجيان كه منسوبند به حرور و آن قريه اى است از نهراوان كه در اول حال آنجا جمع شدند براى محاربه نمودن با آن حضرت (يتهجد) كه بيدارى مى كشيد در عبادت و نماز شب مى گزارد (و يقرء) و قرآن مى كرد گويند اين آيه را مى خواند: (امن هو قانت اناء الليل ساجدا و قائما) به آواز حزين و مى گريست.كميل بن زياد در خدمت آن حضرت ايستاده بود از خواندن او آهى كشيد.حضرت فرمود كه سبب آه چيست؟ گفت از صوت حزين اين قارى كاشكى من مويى بودم در بدن او تا هميشه اين كلام حزين را از او مى شنيدم.فرمود آه مكش و اين آرزو مكن.و بعد از مدتى كه در جنگ خوارج به دست آن حضرت كشته شد كميل را طلبيده فرمود كه اين مقتول آن قارى است كه آن آرزو مى كردى، هنوز آن آرزو دارى؟ گفت: استغفر الله من كل خطا يجرى على اللسان.القصه چون آن جضرت استماع قرائت نموده فرمود: (فقال) پس گفت: (نوم على يقين خير من صلوه فى شك) يعنى خواب شخصى كه بر يقين باشد بر امام در وجوب اطاعت او و اقتداء نمودن او در ساير احكام، بهتراست از نماز گزاردن در شك داشتن به شان آن امام همام و اين مقرر است كه دشمنان على را نماز نيست درست اگرچه سينه اشتر كنند پيشمانى