حکمت 096
(و قال عليه السلام: و قد مدحه قوم فى وجهه) و فرمود آن حضرت و حال آنكه به تحقيق كه مدح مى كردند قومى آن حضرت را در برابر او (فقال) پس فرمود كه (اللهم انك اعلم بى من نفسى) بار خدايا تو داناترى به من از نفس من (و انا اعلم بنفسى منهم) و من داناترم به نفس خود از ايشان (اللهم اجعلنا مما يظنون) بار خدايا بگردان ما را بهتر از آنچه گمان مى برند (و اغفر لنا ما لا يعلمون) و بيامرز از براى ما آنچه نمى دانندايشان از ترك اولى
حکمت 097
(و قال عليه السلام: لا يستقيم قضاء الحوائج) راست نمى شود گزاردن حاجتهاى محتاجان بر قانون عدالت (الا بثلث) مگر به سه خصلت (باستصغارها) به كوچك شمردن آنچه حاجتها به آن بر مى آيد و اين دال است بر علو همت و سماحت (لتعظم) تا عظيم شمرده شود آن چيز يعنى عظم پيدا كند و مشهور در نظر (و باستكتامها) و به پوشانيدن آن، چه آن دال است بر دورى از ريا و سمعه (لتظهر) تا ظاهر شود يعنى تا حق سبحانه آن را ظاهر گرداند (و بتعجيلها) و به شتابزدگى نمودن در حاجتهاى ايشان (لتهناء) تا گوارنده شود آن حاجتها بر ايشان بدون شايبه تكدر و تبغيض و تسميه محتاج اليه به حاجت، از باب اطلاق اسم متعلق است بر متعلق و از اين جهت است كه ضماير راجعند به لفظ حوائج.