(و قال عليه السلام: الراضى بفعل قوم) راضى و خشنودشونده به كار گروهى از خير و شر (كالداخل فيه معهم) همچو درآينده است در آن كار با ايشان يعنى شريك است با ايشان در نفع و ضرر آن (و على كل داخل فى باطل) و بر هر درآينده در باطل (اثمان) دو گناه حاصل است (اثم العمل به) گناه كردن به آن كار (و اثم الرضا به) و گناه خشنودى او به آن كه عمل قلب است.
حکمت 147
(و قال عليه السلام: اعتصموا بالذمم) چنگ درزنيد به عقود و عهود (فى اوتادها) در ميخ هاى آن كه شرايط است و اسباب حفظ آن.يعنى متمسك شويد به محافظت عهود و پيمان و وفا نمودن بدان و نقض نكردن در آن تا نگاه داشته شويد از عذاب يزدان.استعاره فرموده لفظ (اوتاد) را از براى شرايط عهود كه سبب حفظ آن است همچنانكه (وتد) از براى چيزى است كه محفوظ مى نمايد به آن.و لفظ (اعتصموا) مستعار است از براى محافظت و لزوم وفا به آن.