(و قال عليه السلام: الفقر الموت الاكبر) درويشى و احتياج، مرگى است كه بزرگتر است از انواع مرگها به اعتبار تضاعف آلام و شدايد فقير در حيات و راحت ميت به موت چه الم مرگ، يكبار است و بى برگى هر لحظه مرگى ديگر است
حکمت 155
(و قال عليه السلام: من قضى) هر كه گزارد (حق من لا يقضى حقه) حق كسى را از ياران كه نگزارد آن كس حق او را (فقد عبده) پس به تحقيق كه بندگى نمود او را.زيرا كه قضاى حق غير بى انتفاع حاصل شود از او و مندفع گردد مضرت به سبب او مشابه عبوديت است و بندگى
حکمت 156
(و قال عليه السلام: لا طاعه لمخلوق فى معصيه الخالق) هيچ طاعتى نيست مر مخلوق را كه آن واقع شود در معصيت خلاق همچو تقرب جستن به وضو به آب مغصوب.پس آن طاعت باطل است و معيوب.