(و قال عليه السلام: لا يعاب المرء بتاخير حقه) عيب كرده نمى شود مرد به واسطه پس انداختن حق خود از دين و غير آن (انما يعاب) جز اين نيست كه عيب كرده مى شود (من اخذ ما ليس له) كسى كه فراگرفته است چيزى را كه نبود مر او را زيرا كه اول حق است، و ثانى ظلم و عدوان و اين از اقوى رذايل است و اكبر عيوب.
حکمت 158
(و قال عليه السلام: الاعجاب يمنع من الازدياد) خودپسندى منع مى كند از زياده كردن هنر چه زياده بعد از نهايت كمال، محال است.
حکمت 159
(و قال عليه السلام: الامر قريب) امر خدا- كه موت است و فنا- نزديك است به اهل دنيا (و الاصطحاب قليل) و صحبت داشتن با يكديگر اندك است در اين سرا.
حکمت 160
(و قال عليه السلام: قد اضاء الصبح لذى عينين) به تحقيق كه روشن شد براى صاحب دو چشم استعاره فرموده لفظ (صبح) را از براى طريق خدا، و لفظ (ضياء) از براى وضوح آن طريق، و لفظ (عينين) از براى عقل.يعنى راه حق و دين نزد اهل بصيرت همچو صبح روشن است.
حکمت 161
(و قال عليه السلام: ترك الذنب اهون) ترك گناه آسانتر است (من طلب التوبه) از طلب توبه كردن و رجوع به درگاه اله نمودن