خطبه 012-پس از پيروزى بر اصحاب جمل
از كلام آن عالى جناب است: (لما اظفره الله باصحاب الجمل) در وقتى كه ظفر و نصرت داد او را حق تعالى به اصحاب جمل.(و قد قال له بعض اصحابه) و گفت او را بعضى از اصحاب او كه: (وددت) دوست داشتم من.(ان اخى فلانا كان شاهدا) آن كه برادر من فلانى حاضر مى بود با ما، در اين حرب.(فقال عليه السلام) پس فرمود كه: (فقد شهدنا) پس به تحقيق كه حاضر است با ما يعنى بالقوه و به حضور همت چه تاثير همت دوستان در دفع دشمنان قوى و عظيم است.(و لقد شهدنا) به خدا سوگند كه البته حاضرند با ما.(فى عسكرنا هذا) در اين لشكرگاه ما.(قوم فى اصلاب الرجال) جماعت محبان ما كه در پشتهاى پدرانند.(و ارحام النساء) و در رحمهاى مادران زيرا كه يارى دهندگان حق اگر چه بالفعل موجود نشده اند در اين زمان، لكن در قوت حضورند كه اگر چنانچه بالفرض حاضر مى بودند از حق تخلف نمى كردند اصلا و چون حال بر اين منوال است پس گويا كه حاضرند با ما و در حرب اعداء ما.(سيرعف بهم الزمان) زود باشد كه بيرون آورد ايشان را زمان مانند بيرون آمدن خون از بينى انسان نسبت اخراج ايشان به زمان به جهت آن است كه زمان از جمله اسباب وجود ايشان است.(و يقوى بهم الايمان) و قوت گيرد به سبب وجود ايشان ايمان و جميع اهل طغيان و عدوان مقهور شوند از دست ايشان.