حکمت 200 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 200

(و قال عليه السلام: لتعطفن الدنيا علينا) هر آينه ميل كند و مهربانى نمايد دنيا بر ما (بعد شماسها) بعد از سركشى كردن در ميدان (عطف الضروس) همچو ميل كردن ناقه بدخويى كه گزد دوشنده را به دندان تا شير براى ولد او بماند به جهت بسيارى شفقت او (على ولدها) بر فرزند خود اين كلام معجز نظام اشارت است به عهد قائم عليه السلام و ظهور دولت ابد پيوند او كه تجديد دين احمدى نمايد و رواج مذهب اهل البيت فرمايد و دعوت كند مردمان روى زمين را بالتمام (و تلا عقيب ذلك) و خواند آن حضرت در عقب اين كلام اين آيه كريمه را (و نريد ان نمن) و مى خواهميم كه منت نهيم (على الذين استضعفوا فى الارض) بر آنانى كه ضعيف شمرده شده اند در زمين (و نجعلهم ائمه) و بگردانيم ايشان را امامان دين و پيشوايان مردمان روى زمين (و نجعلهم الوارثين) و بگردانيم ايشان را وارثان ملك و جانشين پيغمبران و الحمد لله و المنه كه در آخرالزمان دولت آل محمد عليهم صلوات الله الملك المنان به ظهور خواهد رسيد، و حق از باطل امتياز خواهد يافت در زير چرخ برين عليرغم دشمنان بدسگال بى دين.

و از صادق آل محمد صلوات الله عليه و آله اين بيت منقول است: لكل اناس
دوله يرقبونها و دولتنا فى آخر الدهر يظهر هركسى را دولتى از آسمان آمد پديد دولت آل على آخر زمان آيد پديد

حکمت 201

(و قال عليه السلام: اتقوا) بپرهيزيد و بترسيد از خدا (تقيه من شمر) مانند پرهيزيدن كسى كه چست ايستاد در طاعت رب عباد (تجريدا) در حالت مجرد ساختن خود از علايق دنيا (و جد) و جهد كرد و جد ورزيد براى زاد معاد (تشميرا) در حالت چستى و چالاكى از خوف روز تناد (و اكمش فى مهل) و سرعت نمود در طاعت معبود در زمان مهلت كه آن ايام عمر است (و بادر عن وجل) و مبادرت گزيد و پيشى گرفت به عبادت به جهت خشيت حضرت عزت (و نظر فى كره الموئل) و فكر كرد در رجوع كردن به ملجا و مال (و عاقبه المصدر) و در عاقبت بازگشتن به سوى ذى الجلال (و مغبه المرجع) و در پايان مرجع و مثوى و غايت منتهاى خود.

/ 651