حکمت 257 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 257

(و قال عليه السلام: ان كلام الحكماء) به درستى كه سخن حكيمان دانايان (اذا كان صوابا) چون باشد درست و راست (كان دواء) باشد دواى شفاى امراض و اسقام جهالت (و اذا كان خطاء) و هرگاه باشد نادرست و ناراست (كان داء) باشد در او ضلالت و باعث بر اضلال بندگان حضرت عزت زيرا كه ايشان به سبب حسن اعتقاد به كلام حكيمان و تاثير كلام در نفوس ايشان در شبهات مى افتد و طرف ضلال را اختيار مى نمايد و از اين جهت است كه گفته اند كه: (زله العالم زله العالم)

حکمت 258

(و ساله رجل) و سوال كرد از آن حضرت مردى (ان يعرفه) آنكه تعريف كند براى او (ما الايمان) كه چيست ايمان (فقال عليه السلام) پس فرمود كه (اذا كان غدا) چون باشد فردا (فاتنى) پس بيا به سوى من.

يعنى فردا نزد من آى (حتى اخبرك) تا خبر دهم تو را (على اسماع الناس) بر حالت شنيدن مردمان.

يعنى نزد حضور ايشان (فان نسيت مقالتى) پس اگر فراموش كنى گفتار مرا (حفظها عليك غيرك) ياد گيرند آن مقاله مرا بر تو غير از تو، كسانى كه دريابند اسرار مرا (فان الكلام كالشارده) پس به تحقيق كه سخن همچو گوسفند رمنده است (يثقفها هذا) كه مى يابد آن را اين شخص به وجه صواب (و يخطئها هذا) و خطا مى كند آن را اين ديگر، يعنى بعضى آن را مى يابند.

سيد قدس سره مى فرمايد كه: (و قد ذكرنا) و به تحقيق كه ما ذكر كرده ايم (ما اجابه) چيزى را كه آن حضرت جواب گفت آن سائل را (فيما تقدم من هذا الباب) در آنچه از پيش گذشت از اين باب (و هو قوله الايمان على اربع شعب) و آن قول آن حضرت است

حکمت 259

(و قال عليه السلام: يابن ادم) اى پسر آدم (لا تحمل هم يومك) منه بر خود غم روزى روز خود را (الذى لم ياتك) كه نيامده است آن روز به تو (على يومك الذى قد اتاك) بر روز خودت كه آمده است به تو (فانه ان يك من عمرك) پس به درستى كه اگر باقى باشد از عمر تو در اين عالم (يات الله فيه) بياورد خداى تعالى در آن روز (برزقك) رزوى تو را چنانچه مقدور شده در آن عالم.

/ 651