حکمت 266 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 266

(و قال عليه السلام: لا تجعلوا علمكم جهلا) مگردانيد علم خود را كه به نشات آخرت داريد، جهل و نادانى (و يقينكم شكا) و يقينى كه داريد به احوال آخرت، شك و بدگمانى به جهت ترك كردن اعمال آن جهانى چه عالم متيقن به احوال آن جهان كه عمل كننده نباشد در آن به منزله آن است كه جاهل باشد به آنچه مى داند از احوال آن و شك كننده باشد در آن و در حديث وارد گشته كه (اشد الناس عذابا عالم لا ينتفع من علمه بشى ء) و جاى ديگر مى فرمايد كه (اهل النار ليتاذون من ريح العلم التارك بعلمه) علم كز اعمال نشانيش نيست كالبدى دارد و جانيش نيست علم، درخت و عمل او ثمر خاص براى ثمر آمد شجر شاخ كه بى ميوه بود ناخوش است مطبخيان را مدد آتش است پس عالم بايد كه در عمل كوشد و در سر و علن لباس طاعت و عبادت پوشد چنانكه مى فرمايد كه: (اذا علمتم فاعملوا) چون عالم شديد پس عمل كنيد (و اذا تيقنتم فاقدموا) و چون يقين حاصل كرديد پس اقدام كنيد و پيش رويد در عبادت و طاعت.

حکمت 267

(و قال عليه السلام: ان الطمع مورد) به درستى كه طمع فرو دارنده طامع است به مورد ذلت و خوارى (غير مصدر) نيست بازگرداننده او از آن موضع مذلت و بى مقدارى (و ضامن) و طمع، ضامن طامع است و متعهد او به رسانيدن او را به مطمع (غير وفى) نيست وفاكننده به ضمان و عهد استعاره فرموده لفظ (ضامن) را از براى طمع به جهت وثوق طامع به او همچو ضامن كه موثوق به مضمون له است (و ربما شرق شارب الماء) و بسا كه گلو گرفته شد آشامنده آب (قبل ريه) پيش از سيراب شدن او و اين كنايت است از عدم وصول طامع به نهايت مطمع خود (و كلما عظم) و هر بار كه بزرگ شود (قدر الشى ء المتنافس فيه) مقدار چيزى كه رغبت كرده شده است در او (عظمت الرزيه لفقده) عظيم شود مصيبت آن نزد نيافتن آن و قادر نشدن بر آن (و الامانى) و آرزوهاى نفس (تعمى اعين البصائر) كور مى سازد چشم هاى بصيرتها را از ادراك حقه (و الحظ) و نصيب و بهره مقرر (ياتى من لا ياتيه) مى آيد به كسى كه نيايد به سوى آن به جهت آن كه ضعيف باشد و مضطر.

پس احتياج نباشد كشيدن بار متاعب از براى مطالب.

ايراد اين كلام به سبب تنفير عباد است از طمع و آنچه لازم او است از حرص و طول امل.

/ 651