(و قال عليه السلام: اللهم انى اعوذ بك) و فرمود آن حضرت: بار خدايا! پناه مى گيرم به تو (ان تحسن فى لامعه العيون) از آنكه نيكو نمايد در چشم هاى روشن (علانيتى) آشكار من (و تقبح فيما ابطن لك) و زشت باشد در درون كه موافق با حسن ظاهر نباشد (محافظا) در حالتى كه محافظت كننده باشم و نگه دارم (على رياء الناس) بر رياى مردمان (من نفسى) از نفس خود از سر و علن (بجميع ما انت مطلع عليه منى) متعلق است به (حافظا) يا (رياء الناس) يعنى محافظت ريا نمايم براى نفس خود به جميع آنچه تو مطلعى بر آن از من يا باشم براى نفس خود نگاهدارنده رياى مردمان كه متعلق باشد به جميع آنچه مطلع باشى از من (فابدى للناس) پس ظاهر سازم براى مردمان (حسن ظاهرى) نيكويى ظاهر خود را (و اقضى اليك) و برسم به سوى تو (بسوء عملى) به بدى كردار خود (تقربا الى عبادك) به جهت نزديكى جستن به سوى بندگان تو (و تباعدا من مرضاتك) و دور شدن از محل رضا و خشنودى تو اين تلقين طريق استعاذه است به مردمان.چه او معصوم است از شايبه گناهان و اظهار بندگى و فروتنى است براى خالق دو جهان
حکمت 269
(و قال عليه السلام: لا و الذى امسينا منه) يعنى سوگند به حق كه شبانگاه كرديم از توفيق او لاء نافيه از براى تاكيد نفى مقسم عليه است (فى غبر ليله دهماء) در بقاى شب سياه (تكشر عن يوم اغر) كه ظاهر مى شود و لايح مى گردد آن سياهى از روز روشن (ما كان كذا و كذا) كه نبود چنين و چنين استعاره فرموده لفظ (كشر) را كه آن تبسمى است كه ظاهر مى شود با آن اسنان انسان از براى اشعار شب از ضوء روز.