(و قال عليه السلام: ما المبتلى الذى قد اشتد به البلاء) نيست گرفتارى كه سخت شده باشد به او بلا (باحوج الى الدعاء) محتاج تر به دعا (من المعافى الذى لا يامن البلاء) از رستگارى كه ايمن نباشد از بلا و عناء بلكه هر دو مساويند در حاجت به دعاى مبتلاى براى زوال بلا و معافى براى دوام عافيت و خلاصى او از عناء
حکمت 295
(و قال عليه السلام: الناس ابناء الدنيا) مردمان پسر دنيا هستند (و لا يلام الرجل على حب امه) و ملامت كرده نمى شود مرد بر دوستى مادر خود اين توبيخ است از براى مردمان بر دوستى ايشان به متاع اين جهان.و لفظ (ابناء) مستعار است از براى ايشان به اعتبار تولد ايشان از دنياى بى ثبات بى بنيان و و بالطبع و ميلان ايشان به سوى آن.و لفظ (لا يلام الرجل) لوم است از براى ايشان و اين لوم از قبيل آن است كه گويند افعال قبيحه، طبيعى فلان است و جبلى او پس هيچ لوم نباشد بر او
حکمت 296
(و قال عليه السلام: ان المسكين رسول اله) به درستى كه درويش بيچاره بينوا پيغام آور خدا است و به فرموده او جوياى رزق خود است از مردمان دنيا و مصداق اين است كلمه (و اقرضو الله قرضا حسنا) (فمن منعه) پس هر كه منع كند او را (فقد منع الله) پس به تحقيق كه منع كرده است خدا را (و من اعطاه) و هر كه اعطا كند به او (فقد اعطى الله) پس به تحقيق عطا كرده است به خدا.