(و قال عليه السلام: ما زنى غيور قط) هرگز زنا نكرد غيرت دارنده زيرا كه غيور هرگاه قصد زنا كرد تخيل نمود مثل اين عمل را در حق خود پس معارضه كرد خيال او به آن امر شنيع و آن را مستقبح دانسته منع نمود خود را از آن.
حکمت 298
(و قال عليه السلام: كفى بالاجل حارسا) كافى است اجل نگهبان عمر زيرا كه انسان محفوظالوجود است در مدت عمر خود.پس اجل كه عبارت است از مدت عمر، حافظ و حارس وجود باشد.فحينئذ (حارس) مستعار باشد از براى اجل به اعتبار آنكه انسان هالك نمى شود مادام كه اجل با او باشد
حکمت 299
(و قال عليه السلام: ينام الرجل على الثكل) خواب مى كند مرد بر قتل فرزند دلبند (و لا ينام على الهرب) و خواب نمى كند به ربوده شده مال سيد رضوان الله عليه مى فرمايد كه: (و معنى ذلك) يعنى معناى اين كلام بلاغت نظام (انه) آن است كه مراد (انه يصبر على قتل الاولاد) صبر مى كند بر قتل فرزندان از جهت عدم امكان وجود او (و لا يصبر) و صبر نمى كند (على سلب الاموال) بر ربودن مالها به جهت امكان انتزاع و استرجاع آن و اين كلام دلالت مى كند بر شعف مرد بر جمع مال به مرتبه اى كه تفضيل مى نهد بر اعز اقارب، چه احتياج بيشتر دارد به آن در حصول مطالب و وقوع مارب.و بعضى گويند كه منشا تفضيل آن است كه فوت فرزند تلف يك كس است و سلب اموال تلف ساير اهل و عيال.و مصداق اين است مصدوقه: (و الفتنه اشد من القتل)