حکمت 303 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 303

(و قال عليه السلام: لانس بن مالك) فرمود آن حضرت عليه السلام مر انس بن مالك را (و قد كان بعثه) وقتى كه فرستاده بود او را (الى طلحه و الزبير) به سوى طلحه و زبير (لما جاء الى البصره) در حينى كه آمده بودند ايشان به سوى بصره (يذكر هما شيئا سمعه) كه به ياد دهد انس ايشان را چيزى كه شنيده بود (من رسول الله (ص)) از پيغمبر خدا (ص) (فى معناهما) در معنى خروج ايشان از فرمان اميرالمومنين عليه السلام چه حضرت پيغمبر گفته بود به طلحه و زبير كه: (انكما ستقاتلان عليا و انتما له ظالمان) يعنى زود باشد كه شما مقاتله كنيد با على عليه السلام و شما از ظالمان باشيد و او مظلوم.

و انس از جمله حاضران مجلس بود.

و چون روز جمل واقع شد آن حضرت او را فرستاد به سوى ايشان براى شهادت.

(فلوى عن ذلك) پس پيچيده شد از آن شهادت و اعراض نمود از آن (فرجع اليه عليه السلام) پس بازگشت به سوى آن حضرت.

(فقال) پس گفت: (انى انسيت ذلك الامر) به درستى كه من فراموش گردانيده شدم از آن امر.

يعنى الحال به ياد ندارم قول پيغمبر را (فقال عليه السلام) پس حضرت فرمود كه: (ان كنت كاذبا) اگر باشى اى انس دروغ گوينده در اين گفتار (فضربك الله ب
ها) پس ظاهر سازاد به تو خداى تعالى به سبب آن كلمه كاذبه (بيضاء لامعه) سفيدى درخشان و اصح آن است كه (بيضاء) در موضع جر باشد به اينكه بدل از ضمير در (بها) باشد يعنى آشكارا كند به تو حق سبحانه قطعه سفيد درخشنده را (لا تواريها العمامه) كه نپوشاند آن را دستار.

(يعنى البرص) اراده فرمود به اين گفتار، علت برص را كه ظاهر شود بر رخسار.

(فاصاب انسا) پس رسيد به انس بن مالك (هذا الداء) اين درد و مبتلا شد به اين مرض (فيما بعد) در زمانى كه بعد از اين مقال بود.

يعنى در اندك زمانى برص پيدا شد (فى وجهه) در روى نامبارك او (فكان لا يرى) پس بود كه ديده نمى شد (الا مبرقعا) مگر در حالتى كه برقع افكنده شده بود بر او و در بعضى روايت (متبرقعا) يعنى مگر بقع پوشيده به جهت خجالت و شرمندگى.

شيخ جمال المله و الدين مطهر قدس الله روحه الاطهر در منتهى الفصول آورده كه اميرالمومنين عليه السلام مردمان را به گواهى خواند در قول حضرت پيغمبر (ص) كه: (من كنت مولاه فعلى مولاه) پس دوازده مرد از انصار گواهى دادند و انس بن مالك گواهى نداد.

و حضرت فرمود كه: اى انس چه موضع مى كند تو را از شهادت و حال آنكه تو از پيغمبر (ص) شنيده اى آنچه اين
جماعت شنيده اند!؟ در جواب گفت كه يا اميرالمومنين به كبر سن رسيده ام و فراموشى مرا دريافته.

حضرت فرمود كه: (اللهم ان كان كاذبا فاضربه ببياض لا تورايه العمامه) به اندك زمان، علت برص او را طارى شد.

لعنه الله على من كتم الشهاده الحقه و اتبع هواه المضله.

حکمت 304

(و قال عليه السلام: ان للقلوب اقبالا و ادبارا) به درستى كه مر دلها را رونهادنى است و پشت دادنى (فاذا اقبلت) پس چون پيش آيند دلها (فاحملوها على النوافل) پس حمل كنيد ايشان را بر نافله ها از جهت نشاط و اتساع ايشان در آن (و اذا ادبرت) و چون پشت كنند (فاقتصروا بها على الفرايض) پس اقتصار كنيد به آن بر فريضه ها، دون نافله ها تا ملال پيدا نكنند و كوفتناك نشوند به اتيان به آن.

/ 651