حکمت 330
(و قال عليه السلام: الداعى بلا عمل) دعاكننده به درگاه خداى عزوجل بى وسيله (كالرامى بلا وتر) همچه اندازه تير است بى زه كمان چه اثرى بر آن دعا مترتب نمى شود و تير آن دعا به هدف اجابت نمى رسد
حکمت 331
(و قال عليه السلام: العلم علمان) جنس علم منحصر است بر دو نوع علم (مطبوع) يكى مطبوع است كه طبيعت عقل در او كافى باشد و آن علم اصول است.
يعنى اثبات صانع و توحيد و عدل و صفات ثبوتى و سلبى و نبوت و امامت و معاد (و مسموع) و دوم مسموع است چون مسائلى كه متعلق به سمع و آن احكام شرعيات است كه مسمى است به علم فروع (و لا ينفع المسموع) و سود نمى دهد علم مسموع (اذا لم يكن المطبوع) وقتى كه نباشد علم مطبوع زيرا كه علوم نقليه، فروع علوم عقليه اند و لهذا صحت عبادات منوط است بر اصول خمسه.
و بعضى گفته اند كه مراد به مطبوع، علوم ضروريه بديهيه اند و مسموع، علوم نظريه مكتسبه و بديهى است كه مكتسب، منتفع به نيست مادامى كه مستند نباشد به برهان و مقدمات يقينيه.
حکمت 332
(و قال عليه السلام: صواب الراى بالدول) صواب انديشه و انديشه صواب وابسته است به دولتها (يقبل باقبالها) مى آيد به آمدن آنها (و يذهب بذهابها) و مى رود به رفتن آنها و آمدن نكبتها زيرا كه صواب راى از اسباب دولت است، پس دوران او با دول باشد.
و دلالت ذهاب دول بر ذهاب صواب راى همچه دلالت عدم معلول باشد بر علت
حکمت 333
(و قال عليه السلام: العفاف زينه الفقر) بازايستادن از حرام و خود را نگاه داشتن از اثام و محترز شدن از سوال كردن از انام، آرايش درويش است (و الشكر زينه الغنى) و شكرگزارى آرايش توانگرى است و افزون انديشى