(و بنى رجل من عماله بناء فخما) بنا كرد مردى از عاملان بلدان او بنايى عظيم و عمارتى والا در آن ولايت (فقال عليه السلام) پس فرمود كه (اطلعت الورق روسها) ظاهر گردانيد و برآورد نقره ها سرهاى خود را كنايه فرموده به اين از ظهور اثر نقره ها در بنا.يعنى ظاهر شد غناى تو به فخامت بناى تو (ان البناء ليصف) به درستى كه اين بنا هر آينه وصف مى كند (لك الغنى) تو را به غنا.
حکمت 348
(و قيل له) و مى گفتند مر آن حضرت را (لو سد على رجل باب بيت) اگر بسته شود بر مردى در خانه اش (و ترك فيه) و گذاشته شود در آن خانه (من اين كان ياتيه رزقه) از كجا باشد كه آيد به او روزى كه او را بايد؟ (فقال عليه السلام: من حيث ياتيه اجله) از آنجا كه آيد به او اجل و اين تنبيه است بر جيئت رزق بر جيئت اجل از جهت اشتراك ايشان در مبدا واحد كه آن قدرت صانع ماجد است.