(و قال عليه السلام: يا اسرى الرغبه اقصروا) اى اسيران رغبت و آرزوى نفس و هوى، كوتاه سازيد آرذزو را در اين سرا (فان المعرج على الدنيا) پس به درستى كه بالارونده بر دنيا و ميل كننده (لا يروعه منها) نمى ترساند و باز نمى دارد او را (الا صريف انياب الحدثان) مگر آواز دندان هاى فتنه ها و حادثه ها لفظ (صريف انياب) مستعار است از براى مقدمات موت از امراض مخوفه و غير آن كه منع نمى كند مايل دنيا را از دنيا الا نوايب و مصايب دهر (يا ايها الناس) اى گروه مردمان (تولوا من انفسكم) متولى شويد و از نفس هاى خود.يعنى به خودى خود مباشد (تاديبها) به اصلاح آوردن نفس هاى خود (و اعدلوا بها) و بگردانيد نفس ها را (عن ضرايه عاداتها) از جرات كردن و اقدام بر اخذ عادتهاى خودش از هوى و آرزو كه مضرند در آخرت
حکمت 352
(و قال عليه السلام لا تظنن) البته گمان مبر (بكلمه خرجت من احد) به سخنى كه بيرون آيد از دهان يكى از مردمان (سوئا) بدى را يعنى گمان بد مبر به قول مردمان (و انت تجدلها) و حال آنكه يابى آن كلمه را (فى الخير محتملا) در نيكويى، احتمال زيرا كه حمل كردن قول غير بر خير، احسن ظن است كه از مكارم اخلاق است
حکمت 353
(و قال عليه السلام: اذا كانت لك الى الله حاجه) چون باشد مر تو را به درگاه اله حاجتى (فابده) پس آغار كن پيش از حاجت (بمساله الصلوه) به درخواستن از خداى تعالى صلوه و سلام را (على النبى) بر پيغمبر او (ص) (ثم اسئل حاجتك) پس از آن درخواه حاجت خود را (فان الله) پس به درستى كه خداى عزوجل (اكرم من ان يسال حاجتين) كريمتر از آن است كه درخواسته شود از او دو حاجت (فيقضى احديهما) پس روا كند يكى از آن هر دو را (و يمنع الاخرى) و منع كند يكى ديگر را از اين و آن مثل سوال رعيت است از امير به وسيله وزير.پس پيغمبر (ص) شفاعت خواه است هرگاه گه صلوات فرستادند بر او قبل از حاجت