حکمت 432
(و قال عليه السلام: الولايات مضامير الرجال) و لايتها و حكومتها مواضع ضمور مردان است استعار فرموده لفظ (مضامير)- كه عبارت از امكنه اى است كه اسبان را در آن موضع به جهت سباق فربه مى سازند- از براى ولايات، به جهت آنكه ولايات مظنه معرفت خير و شر است، همچنانكه مضامير مواضع خير و شر و قوت و ضعف اسبان است.
حکمت 433
(و قال عليه السلام: ما انقض النوم لعزايم اليوم) چه منهدم و ويران ساخت خواب، عزيمتهاى روز را.
يعنى هر كه خواب كرد فوت شد از او وقتى كه عزم آن دارد كه عمل كند در آن اين ضرب المثلى است براى كسى كه عزم دارد بر امرى پس غافل شود از او يا تهاون نمايد در آن، تا آنكه منتقض شود عزم او، همچنانكه شخصى قصد سير كند در شب تا متوفر شود و در روز بر سير خود پس غالب شود او را خواب تا وقت صباح، و فوت شود از او وقت عزم فحينئذ منتقض شود در نوم خود.
پس كسى كه عزم كرد بر كارى بايد اصلا تكاهل و تكاسل نورزد در آن، تا به موجب (للتاخير آفات) زيانكار نشود.
حکمت 434
(و قال عليه السلام: ليس بلد باحق بك من بلد) نيست شهرى سزاوارتر به تو از شهرى يعنى همه يكسانند در توطن براى عبادت.
(خير البلاد ما حملك) بهترين شهرها آن است كه بردارد مونت تو را يعنى در خير بلاد همين كافى است كه متحمل مايحتاج تو شود