خطبه 046-در راه شام
و از جمله كلام آن بلاغت نظام است- عليه الصلوه و السلام- كه فرموده: (عند عزمه على المسير الى الشام) نزد قصد كردن بر رفتن به جانب شام به جهت محاربه نمودن با معاويه بدسرانجام و آن اين است كه: (اللهم انى اعوذ بك من وعثاء السفر) بار خدايا! به درستى كه من پناه مى گيرم به تو از مشقت و سختى سفر.(و كابه المنقلب) و از غم و اندوه بازگشت پرخطر.يعنى از اندوهى كه بعد از رجوع به منزل خود حاصل مى شود به سبب مصيبت فوت و موت اولاد و اموال.(و سوء المنظر) و از بدى نگاه كردن.(فى النفس و الاهل و المال و الولد) در نفس خود و اهل و عيال و فرزند و مال.(اللهم انت الصاحب فى السفر) بار خدايا تويى همراه در سفر.(و انت الخليفه فى الاهل) و تويى قائم مقام در محافظت اهل در حضر و حافظ از خطر و ضرر.(و لا يجمعها غيرك) و جمع نمى كند مصاحبت و خلافت را غير تو.(لان المستخلف لا يكون مستصحبا) زيرا كسى كه خليفه ساخته بود او را بعد از خود نمى باشد همراه داشته شده.يعنى محال است كه جانشين همراه باشد در سفر.(و المستصحب لا يكون مستخلفا) و كسى كه مصاحب گرفته باشند او را، نمى باشد خليفه كه منصوب باشد در حضر.اين كلام اشارت است به تنزيهاو- سبحانه- از جهت جسميت.چه اجتماع ضدين در جسم واحد محال است چنانكه ثابت شد.(قال السيد رضى الله عنه) سيد رضى الدين- رضى الله عنه- فرموده كه: و ابتداء هذا الكلام.(والبتداء هذا الكلام مروى عن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم) اول اين كلام منقول است از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم (و قد قفاء عليه السلام) و به تحقيق كه در عقب اين كلام درآورده است آن امام همام عليه السلام.(بابلغ كلام) به بليغتر و فصيحتر كلام.(و تمته) و تمام گردانيده است آن را.(باحسن تمام) به نيكوترين تمام.(من قوله لا يجمعها غيرك الى آخر الفصل) از گفتار خود كه آن لا يجمعها است تا به آخر فصل.