بر اين مردم زمانى بس گزنده فرارسد كه توانگر به رغم خواسته اش دست بفشرد، بى آنكه از دينش دستور باشد، كه خداى سبحان مى فرمايد: امتيازهاى واقعى را كه در ميان شما است ناديده مگيريد. (قرآن كريم، سوره 2، آيه 237( در آن روزگار، بدان فرصت سركشى يابند و نيكان خوار گرفته شوند، و فروش كار و كالا تحميلى باشد، با آنكه رسول خدا- كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد- از هر سودا كه بر آن درماندگى حاكم باشد، نهى فرموده است.
حکمت 461
در ارتباط با من دو كس تباه شوند: دوست تندرو و بهتان زن دروغ پرداز.
حکمت 462
در پاسخ به پرسش درباره توحيد و عدل توحيد همان است كه به پندارش مكشى، و عدل همين كه اتهام ستم بر او مبندى.
حکمت 463
در دعاى باران بار خدايا، نه با ابرهاى گريزپاى، كه با ابرهاى رام سيرابمان ساز.
حکمت 464
در پاسخ كسى كه به حضرتش خضاب را پيشنهاد كرد: خضاب، آرايشى است و ما هم اكنون مصيبت زده ايم.
حکمت 465
جهادگرى كه در راه خدا به شهادت مى رسد، برتر از كسى نباشد كه به رغم توانايى، دامن نمى آلايد، گويى كه پاكدامن فرشته اى از فرشتگان باشد.
حکمت 466
قناعت خواسته اى است بى پايان.
حکمت 467
سخنى با زياد پسر پدرش آنگاه كه بر خطه فارسش جانشين عبدالله پسر عباس ساخت، و گفتگو ميان آن حضرت و زياد- در مورد گرفتن خراج پيش از حد- به درازا كشيد: دادگرى پيشه كن و از زورگويى و ستم بپرهيز، كه تحميل، به وطن گريزى مى انجامد، و ستم، دست به اسلحه بردن را برمى انگيزد.
حکمت 468
سخت ترين گناه همان است كه صاحبش آن را دستكم گيرد.
حکمت 469
خداوند پيش از آنكه بى سوادان را به آموختن تكليف كند، دانايان را به آموزش دادن متعهد ساخت.