ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عبدالمجید معادیخواه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تنگ چشمى، ننگ است و ترس، كاستى. فقر، هوشمند را در بيان برهان گنگ مى كند، و تنگدست، در شهر خويش نيز غريب باشد! ناتوانى، آفتى است، صبر شجاعتى، زهد ثروتى، و پارسايى، سپرى.

حکمت 004




خرسندى، همزانويى نيك است، دانش ميراثى گرانقدر، ادبها زيورهاى هميشه نو، و انديشه، آيينه اى شفاف.

حکمت 005




سينه خردمند، صندوق راز او است خوش رويى، دام دوست يابى ، و شكيبايى گورستان تمامى عيبها است. آخرين جمله در روايتى ديگر چنين است: و سازگارى سرپوش تمامى عيبها است.

حکمت 006




آنكه به خودپسندى گرفتار آيد، شمار خشمناكانش فزونى گيرد. صدقه داروى درمان بخشى باشد، و بندگان خدا، آنچه امروز انجام دهند، فردا پيش رو بينند

حکمت 007




راستى را كه انسان اعجوبه اى باشد! با پيه پاره اى مى بيند، با تكه گوشتى سخن مى گويد، با قطعه استخوانى مى شنود و از ساده روزنى نفس مى كشد!

حکمت 008




چون دنيا به قومى روى آورد، نيكيهاى ديگران را به آنان عاريت دهد، و چون روى بگرداند، نيكيهاى خويششان را نيز باز ستاند.

حکمت 009




با مردم چنان بياميزيد كه در مرگتان بگريند، و در زندگى عاشقانه بسويتان بشتابند

حکمت 010




چون بر دشمنت پيروز شدى، بايد كه گذشت را شكرانه توانمندى سازى.

حکمت 011




ناتوان ترين مردمان كسى است كه برادريابى را نتواند، و ناتوان تر از او كسى كه برادران فراهم آورده را از دست دهد.

حکمت 012




درباره آنان كه از صحنه پيكار كناره گرفتند آنان حق را وانهادند، هر چند كه به يارى باطل نشتافتند.

حکمت 013




/ 106