صبر دو گونه است: صبر به آنچه خوش ندارى، و صبر بر آنچه دوست دارى.
حکمت 053
توانگرى در غربت، وطن است، و تهى دستى در وطن غربت
حکمت 054
قناعت ثروتى است پايان ناپذير.
حکمت 055
دارايى ريشه هر شهوت است
حکمت 056
آنكه زنهارت دهد همانند كسى است كه مژدگانيت آورد
حکمت 057
زبان درنده اى باشد كه اگر رها شود مى گزد
حکمت 058
زن كژدمى را ماند كه نيشش نيز نوش باشد!
حکمت 059
تعارفهاى زبانى را با تعارفهايى بهتر پاسخگو باش! و چون دستى تو را هديه اى داد، با هديه اى فزونتر به جبرانش بشتاب، با اين همه، امتياز از آن آغازگر است
حکمت 060
شفاعتگر، جوينده را بالى است.
حکمت 061
اهل دنيا سوارانى را مانند كه مى برندشان، اما خود در خوابند.