آز، بردگى هميشگى است.
حکمت 172
سهل انگارى را پشيمانى، و احتياط را سلامت، ميوه است
حکمت 173
دم فرو بستن از حكمت، چونان لب گشودن به جهالت، بى ارزش باشد
حکمت 174
هرگاه دو دعوت در تضاد باهم باشند به ناگزير يكى در جهت گمراهى است.
حکمت 175
از هنگامى كه حق برايم نمايان شده است در موردش آنى به ترديد نيفتاده ام.
حکمت 176
دروغ نمى گويم، چنانكه به من دروغ گفته نشده است، و گمراه نمى كنم چرا كه به گمراهى كشيده نشده ام.
حکمت 177
آنكه امروز ستم مى آغازد، فردا انگشت پشيمانى به دندان مى گزد.
حکمت 178
هنگام كوچ نزديك است
حکمت 179
هر آنكه در ستيز با حق چهره نمايد، نابود باشد.
حکمت 180
هر آنكه صبرش نرهاند، بى تابى او را از پاى درآورد.