ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عبدالمجید معادیخواه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى اسيران چنبر اميال و وابستگى ها بس كنيد! كه فراز آمده بر اوج مقامات اين جهان را تنها نوك نيشى از دگرگونى ها بسنده است كه به هراس افكند! اى مردم، ادب آموزى خويش را، خود به عهده گيريد و از عادتهاى ناهنجار بازش داريد.

حکمت 352




هرگز نبايد سخن كسى را بدبين باشى، تا آن جا كه راهى به برداشت نيك دارى.

حکمت 353




چون به درگاه خداى سبحانت نيازى افتد ، دعا را با درود بر فرستاده اش- كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد- بياغاز و در پى آن، نيازت را بخواه، كه خداوند بزرگتر از آن باشد كه چون دو نياز از پيشگاهش خواسته شود، يكى را برآورد و برآوردن ديگرى را دريغ ورزد.

حکمت 354




هر آنكه به آبروى خويش بخل مى ورزد، بايستى كه كشمكش را وانهد.

حکمت 355




شتاب، پيش از آنكه امكان فراهم آيد، و سستى، پس از آنكه فرصت پيش آيد ، هر دو از ابلهى باشد.

حکمت 356




از آنچه بيرون از قلمرو هستى است مپرس كه مى توان در كاوش به آنچه هست، بسنده كرد.

حکمت 357




انديشه آيينه اى است شفاف و عبرت فريادگرى خيرانديش، و همين ادب تو را بس كه از آنچه انجام دادنش را براى ديگران ناخوش دارى، بپرهيزى.

حکمت 358




دانش را با كردار پيوندى تنگاتنگ است، پس هر آنكه چيزى آموخت بايد به كارش گيرد، چه، دانش، كردار را فرامى خواند و اگر پاسخى نيابد، مى كوچد.

حکمت 359




اى مردم، بهره هاى دنيا و ارزشهاى مادى، كاه برگى است آفت زده! پس از چراگاهى كه برخورد گذرا با آن، از ماندن و وابستگى بهتر است، و از خواسته اش برداشتى در حد نياز سالمتر، دورى كنيد. هر كه در آن به فزون خواهى گرايد به تنگدستى و تنگنا محكوم باشد، و هر كه احساس بى نيازى كند با آسايش يار شود. و هر آنكه با زرق و برقش خيره شود، هر دو چشم جهان بينش نابينا گردد. شيفته شادمانيش را دل به غمهايى بياكند كه بر سويداى قلبش رقصهايى ويژه دارند. به گونه اى كه از سويى به كارش مى گيرد و از ديگر سو اندهناكش وامى نهد، تا گلويش به چنگ مرگ افتد، و در فضا با دو شاهرگ بريده آونگ شود، كه خداى را چه سهل است نابود كردنش، و برادرانش را چه آسان به گور افكندنش. آرى، مومن تنها با چشم عبرت به دنيا مى نگرد و به ناگزيرى از قوتش مى خورد و با خشم و كين نغمه هايش را مى شنود. دنيايى كه تا زمزمه فزونى آن گوشى را بنوازد، زمزمه كاستى آن ديگر گوش را بيازارد، و نشاط ماندگارى و اندوه نابودى آن در پيوندى تنگاتنگ باشد. و اين همه در صورتى است كه هنوز روز پريشانى نوميدآور دنياداران فرانرسيده است.

حکمت 360




خداى سبحان پاداش و كيفر را در برابر فرمان پذيرى و گناه رقم زد تا بندگانش را از دوزخ بازدارد، و انگيزه اى به سوى بهشتش باشد.

حکمت 361




/ 106