ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عبدالمجید معادیخواه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين مردم را زمانه اى در پيش باشد، كه از قرآن جز نقش و نگارى و از اسلام جز نامى به جاى نماند. در آن زمان بناى مساجدشان آباد، اما از معنا و روشنگرى تهى باشد. مسجدسازان و مسجدنشينان آن روزگار، بدترين مردم زمينند، هر فتنه را كانون و هر جنايت را آشيانه اند، فتنه و فساد را بر گوشه گرفتگان تحميل مى كنند و تناسانان و بازماندگان را به پيش مى رانند. خداوند متعال مى فرمايد: به حق خودم سوگند كه بر آنان چنان فتنه اى برانگيزم كه بردبار و انديشه مند را سرگردان گذارم! و بى گمان، تهديد خداوند انجام پذيرد. بارى، از لغزشهاى ناشى از غفلت ، به خداى پناه مى بريم.

حکمت 362




بر اساس آنچه در روايات آمده است كمتر ديده مى شد كه مولا بر منبر بايستند و پيش از آغاز خطبه اين سخنان را بازگو نكند: اى مردم، خداى را تقوا پيشه كنيد كه كسى به ياوه آفريده نشده باشد تا به پوچى درافتد، و به عبث وانهاده نشده است تا به بيهودگى بگرايد، و اين دنيا به رغم خود آراييهايش، هرگز روز بازپسينى را- كه بدبينى دنيا پرستانش بدنما ساخته است- جايگزين نباشد. و دنيا فريفته اى كه در اوج كاميابى جاى دارد، به هيچ روى چونان كسى نباشد كه از آخرت بهره اى اندك برده باشد.

حکمت 363




هيچ شرافتى برتر از اسلام، هيچ عزتى شكست ناپذيرتر از تقوا، هيچ سنگرى تسخير ناپذيرتر از پارسايى، هيچ واسطه اى كارسازتر از توبه، هيچ گنجى توانبخش تر از قناعت، هيچ مالى، تنگنازداتر از خشنودى به روزى معين نيست. آرى، هر كس از روزى دنيا به ميزان نياز بسنده كند، به آسايش دست يابد و در خاطر آسودگى، جاى گيرد. و در برابر، وابستگى، كليد رنج و مركب گرفتارى باشد. و كبر و آز و رشك انگيزه هاى اصلى بى پروا روى آوردن به گناهان گونه گون است و بدى، فراگير تمامى كاستى هاى زشت.

حکمت 364




خطاب به جابر پسر عبدالله انصارى اى جابر، برپايى نظام اين جهان بر چهار پايه است: دانايى كه دانش خويش را به كار گيرد، نادانى كه از آموختن روى برنتابد، بخشنده اى كه از نيكى دريغ نكند، و تهيدستى كه آخرت خويش به دنيا نفروشد. پس هرگاه دانا دانش خود را تباه كند، نادان نيز از آموختن تن خواهد زد، و چون توانگر از نيكوكارى بخل ورزد، تهيدست نيز به ناگزير آخرت خويش به دنيا بفروشد. اى جابر، هر كه از نعمتهاى خداوندى بيشتر بهره يابد لاجرم نيازهاى مردم نيز بيشتر نزدش فراز آيد، پس هر كس در پاسخ آن نيازها به گونه اى فراخور، براى خدا برخيزد، زمينه ماندگارى و تداوم نعمتها را فراهم ساخته باشد و هر آنكه به بايستگى عمل نكند، نعمتها را به زوال و نيستى مى سپرد.

حکمت 365




ابن جرير طبرى در تاريخش از قول عبدالرحمان پسر ابى ليلى فقيه- كه از خروج كنندگان همراه اشعث براى پيكار با حجاج بود- نقل مى كند كه اشعث براى برانگيختن پيكارگران به جهاد مى گفت: روزى در برخورد با اهالى شام از على- كه خدايش به جايگاه شايستگان بركشد و پاداش شهيدان و راستانش ارزانى دارد- شنيدم كه مى فرمود: اى مومنان، هر آنكه تجاوزى را بيند و شاهد دعوت به منكرى باشد و در دل به انكارش برخيزد، خود از آلودگى سالم و مبرا گردد، و آنكه با زبان نيز آن منكر و تجاوز را نفى كند ، از اولى برتر باشد، و او كه با شمشير به نفيش برخيزد- تا كلام ستمگران فروافتد و كلمه حق بلندا گيرد- راه هدايت را باز يابد و يقين در قلبش نور افشاند.

حکمت 366




در راستاى سخن گذشته حضرتش مى فرمايد: گروهى منكر را با دست ، زبان و قلب نفى مى كنند، چنين كسانى تمامى خصلتهاى نيكو را، يك جا، فراهم آورده اند، دو ديگر گروه كه نهى از منكر را به زبان و قلب محدود كرده، دست به كار نشده اند، به دو خصلت نيكو تمسك جسته اند و يكى را تباه كرده اند، سه ديگر گروه، تنها با قلب، منكر را نفى كرده اند و دست و زبان را وانهاده اند. اينان همراه با تباه كردن شريفترين خصلتها، تنها به خصلتى بسنده كرده اند. در اين ميان گروهى ديگراند كه با دست و زبان و قلب نهى از منكر را وانهاده اند. اينان مردگانى متحرك اند كه زندگيشان را هيچ بهره اى نيست، چرا كه تمامى اعمال ارزشمند- حتى جهاد در راه خدا- در مقايسه با امر به معروف و نهى از منكر چيزى نيست، مگر در حدهاى دهان در برابر دريايى مواج و خروشان. و دانستنى است كه امر به معروف و نهى از منكر را نه در نزديكى اجل نقشى است و نه در كاستن روزى تاثيرى. و از تمامى ارزشها برتر، فرياد شعار عدالت است روياروى رهبرى ستمگر.

حکمت 367




از ابى جحيفه روايت است كه گفت از اميرمومنان شنيدم كه مى فرمود: اولين مرحله شكست شما در جهاد، عقب نشينى از سنگر و پيكار با بازوها است، پس از آن، پيكار با زبان و سرانجام جهاد با قلب. پس آنكه حتى در دل ارزشها را نشناسد و منكر را نفى نكند، واژگونه شود چنانكه گويى سرش به جاى پا و پايش به جاى سر قرار گيرد.

حکمت 368




حق با همه سنگينى گوارا است، و باطل، به رغم سبكى كشنده.

حکمت 369




در مورد بهترين افراد اين امت، نمى توان از عذاب خدا در امان بود، چرا كه خداى متعال مى فرمايد: جز گروههاى زيان زده، هيچ كس از مكر خدا دل آسوده ندارد. (قرآن كريم، سوره 7، آيه 99( چنانكه نسبت به بدترين اين امت نيز از نوازش حق نبايد نوميد شد، كه خداى متعال مى فرمايد: بى گمان جز كافران از نوازش خدا نوميد نشوند. (قرآن كريم، سوره 12، آيه 87(

حکمت 370




بخل كانون تمامى عيبها است و مهارى است كه آدمى با آن به سوى هر بدى كشيده مى شود.

حکمت 371




/ 106