فرزند را بر پدر و پدر را بر فرزند، حقوقى است پاياپاى. حق پدر بر فرزند اين است كه در هر چيز فرمانبرش باشد، جز آن جا كه اطاعت پدر در مسير سرپيچى از فرمان خداى سبحان باشد. و حق فرزند بر پدر اين است كه بر او نام نيك بگذارد، ادب نيكش بياموزد و از آموزش قرآن بهره مندش كند.
حکمت 392
چشم زخم، افسون، جادو و فال نيك را واقعيتى است، در حالى كه بد شگونى و بد قدمى را واقعيتى نيست. بوى خوش، عسل، سوارى و نگريستن به سبزه از عوامل نشاط و گشايش روانند.
حکمت 393
نزديكى در خلق و خوى با مردمان، راز امنيت است از كين ورزى و توطئه آنان.
حکمت 394
به آنكه سخنى فراتر از حد خويش مى گفت، فرمود: پيش از آنكه بال و پرت برويد، آهنگ پرواز كردى و آواى بزرگسالان سردادى.
حکمت 395
هر آنكه خود را به پراكنده كارى دچار كند، از آشنايى با رمز و راز كار بى بهره ماند.
حکمت 396
تفسير اين آيه را كه ((هر دگرگونى و قدرتى بازگشتش به خدا است))، از حضرتش پرسيدند، فرمود: ما هرگز در همسنجى با خداوند چيزى را دارا نمى شويم، تنها چيزى را دارا مى شويم كه او ببخشدمان، پس چون او ما را داراى چيزى كند، كه در واقع خود نسبت بدان داراتر از ما است، بر گرده مان تكليفى نهاده است، و چون بازش ستاند، تكليفش را از ما برداشته باشد.
حکمت 397
عمار ياسر در مقام پاسخ به سخن مغيره پسر شعبه سخنى مى گفت كه حضرتش شنيد و او را فرمود: عمار، او را به خود وانه، كه از دين تنها چيزهايى را برگرفته باشد كه به دنيايش نزديك و نزديكتر كند و به عمد حقايق را بر خود پوشيده مى دارد تا در لغزشهاى پى درپى شبهه را ابزار توجيه سازد.
حکمت 398
وه چه زيبا است فروتنى توانگران در رويارويى با تنگدستان! و آنچه از آن نيز زيباتر است، شكوه غرور تنگدستان- با تكيه بر امداد خداوند - است در برخورد با توانگران!
حکمت 399
هر خرد كه خداش نزد كسى به امانت سپرد، بى هيچ استثنا روز مبادايى وسيله رستگارى او شود.
حکمت 400
هر آنكه با حق درآويزد، خداش بر زمين كوبد