حکمت 348
امام عليه السلام را گفتند: اگر در خانه ى مردى به رويش بسته شود. و او را در آن، رها كنند، روزى خويش، از كجا يابد؟ پس، فرمود: از آنجا كه مرگش آيد.حکمت 349
گروهى را كه كسى از آنان مرده بود، شكيبايى داد و فرمود: اين، نه شما را آغاز بود، و نه پايان گيرد. دوست شما، به سفر مى رفت. و اين را از سفرهاى اوشماريد! كه به سوى شما باز آيد. و گر باز نيايد، شما به نزد او رويد.
حکمت 350
و فرمود: اى مردم! بايد كه خدا، شما را در نعمت، ترسنده بيند. بدانسان، كه به گاه انتقام، بى تاب بيند. بى گمان، آن كه داشته هاى مالش وسعت گيرند، و از عذاب خدا، كه اندك اندك به او فرا مى رسند، بى خبر ماند، از رويدادى ترسناك، آسوده مانده است. و آن كه تنگدستى او را فراگيرد، و آن را آزمونى نداند، پاداشى را كه بدان آرزو دارد، تباه ساخته است.حکمت 351
و فرمود: اى گرفتاران آرزوها! آرزو كوتاه كنيد! كه پشت داده به دنيا را چيزى، جز صداى دندانهاى رويدادهاى سخت، نترساند اى مردم! ادب كردن نفس خويش را خود به دست گيريد! و او را از عادتهاى زشتش به راه راست آريد!حکمت 352
و فرمود: به سخنى كه از دهان كسى برآيد، تا توان بدان اميد نيكى داشت، گمان بد مبر!حکمت 353
و فرمود: هر گاه ترا به درگاه پاك خداى، حاجتيست. با درود به پيامبر او صلى الله عليه و آله و سلم آغاز كن! آنگاه، حاجت خويش بخواه! كه همانا خدا، بزرگوارتر از آنست، كه دو حاجت از او خواهند. و او، يكى را بر آرد و آن ديگرى را باز دارد.حکمت 354
و فرمود: آن كه پاس آبروى خويش دارد، بايد از جدال بپرهيزد.حکمت 355
و فرمود: شتاب ورزيدن پيش از امكان انجام كار، و باز پس انداختن پس از دست دادن فرصت، از نشانه هاى نادانيست.حکمت 356
و فرمود: از آنچه روى نداده است، مپرس! كه در آنچه هست، براى تو كارى هست.حکمت 357
و فرمود: انديشه، آيينه ى زدوده ى پاكيزه است. و پند گرفتن، ترساننده اى خيرخواه است. و از ادب، همين ترا بس! كه هر آنچه را كه از ديگرى نپسندى، خود نيز از آن، دورى جويى.حکمت 358
و فرمود: دانش را بايد به كردار همراه كرد. آن كه داند، بايد بدان كار كند. دانش،كردار را ندا دهد. گر پذيرد. (از آن، سود برند) ورنه، روى بگرداند.