ترجمه نهج البلاغه نسخه متني

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متني

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خطبه 205-خطاب به طلحه و زبير


 


(طلحه و زبير پس از بيعت با امام (ع) اعتراض كردند كه چرا در امور كشور با آنان مشورت نكرده و از آنها كمك نگرفته است فرمود:)


برخورد قاطعانه با سران ناكثين (طلحه و زبير)


به اندك چيزى خشمناك شديد، و خوبيهاى فراوان را از ياد برديد، ممكن است به من خبر دهيد كه كدام حقى را از شما باز داشته ام؟ يا كدام سهم را براى خود برداشته ام؟ و بر شما ستم كردم؟ و كدام شكايت حقى پيش من آورده شده كه ضعف نشان دادم؟ و كدام فرمان الهى را آگاه نبوده و راه آن را به اشتباه پيموده ام؟ بخدا سوگند! من به خلافت رغبتى نداشته، و به ولايت بر شما علاقه اى نشان نمى دادم، و اين شما بوديد كه مرا به آن دعوت كرديد، و آن را بر من تحميل نموديد، روزى كه خلافت به من رسيد در قرآن نظر دوختم، هر دستورى كه داده، و هر فرمانى كه فرموده پيروى كردم، به راه و رسم پيامبر (ص) اقتدا كردم، پس هيچ نيازى به حكم و راى شما و ديگران ندارم، هنوز چيزى پيش نيامده كه حكم آن را ندانم، و نياز به مشورت شما. و ديگر برادران مسلمان داشته باشم، اگر چنين بود از شما و ديگران رويگردان نبودم. و اما اعتراض شما كه چرا با همه به تساوى رفتار كردم، اين روشى نبود كه به راى خود، و يا با خواسته دل خود انجام داده باشم، بلكه من و شما اين گونه رفتار را از دستورالعملهاى پيامبر اسلام (ص) آموختيم، كه چه حكمى آورد؟ و چگونه آن را اجرا فرمود؟ پس در تقسيمى كه خدا به آن فرمان داد به شما نيازى نداشتم. سوگند بخدا! نه شما، و نه ديگران را بر من حقى نيست كه زبان به اعتراض گشايند، خداوند قلبهاى شما و ما را به سوى حق هدايت فرمايد، و شكيبايى و استقامت را به ما و شما الهام كند. «1» (سپس فرمود:) خدا رحمت كند آن كس را كه حقى را بنگرد و يارى كند، يا ستمى مشاهده كرده آن را نابود سازد، كه خداوند حق را يارى مى كند تا به صاحبش برگرداند.


______________________________
 (1) اشاره به علم: اينسپيرينك gniripsnI  (الهام شناسى)


خطبه 206-منع از دشنام شاميان


 (در جنگ صفّين شنيد كه ياران او شاميان را دشنام مى دهند فرمود) «2»


اخلاق در جنگ


من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف و حالات آنان را بازگو مى كرديد به سخن راست نزديك تر، و عذرپذيرتر بوديد، خوب بود بجاى دشنام آنان مى گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهى به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند، و آنان كه با حق مى ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.


 (2) دشنام دهندگان، حجر بن عدى و عمرو بن حمق بودند. (پاورقى شرح خويى، ج 13، ص و 83 94)

/ 384