کلمه غريب 004 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متني

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متني

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کلمه غريب 004

روايتى ديگر از امام (ع) سرپرستى زنان چون زنان بالغ شوند، خويشاوندان پدرى براى سرپرستى آنان سزاوارترند. منظور از (نص) آخرين درجه هر چيز است، مانند (نص) در سير، كه بمعنى آخرين مرحله توانايى مركب است. هنگامى كه مى گوييم، (نصصت الرجل عن الامر) آنقدر سوال از كسى بشود كه آنچه مى داند بيان كند، بنابراين (نص الحقاق) بمعنى رسيدن به مرحله بلوغ است كه پايان دوره كودكى است، اين جمله از فصيح ترين كنايات و شگفت آورترين آنها است، منظور امام اين است، هنگامى كه زنان به اين مرحله برسند (عصبه): مردان خويشاوند پدرى كه محرم آنان هستند، مانند برادر، و عمو، به حمايت آن ها سزوارتر از مادرند، و همچنين در انتخاب همسر براى آنها، و منظور از حقاق مخالفت و درگيرى مادر، با عصبه: در مورد اين زن است، به طورى كه هر كدام به ديگرى مى گويد: من از تو احق هستم، گفته مى شود: (حاققته حقاقا) بمعنى رشد عقلى است، يعنى به مرحله اى برسد كه حقوق و احكام درباره او اجرا شود، اما آن كس كه نص الحقائق نقل نموده منظورش از حقايق، جمع (حقيقت) است. اين بود معنايى كه (ابوعبيد قاسم بن سلام) براى اين جمله كرده است، اما نظر من اين است كه منظور از (نص ال
حقاق) اين است كه زن به مرحله اى برسد كه جائز باشد تزويج كند، و اختياردار حقوق خود شود، اين در حقيقت تشبيه به (حقاق) در شتر است چرا كه (حقاق) جمع حقه و (حق) است به معنى شترى كه سه سالش تمام و آماده بهره بردارى است. (حقائق) نيز جمع حقه است. بنابراين هر دو تعبير به يك معنى باز مى گردد. هر چند معنى دوم به روش عرب شبيه تر است.

کلمه غريب 005

روايتى ديگر از امام (ع) تاثير ايمان در روح همانا ايمان چونان نقطه اى نورانى در قلب پديد آيد كه هر چه ايمان رشد كند آن نيز فزونى يابد (لمظه نقطه سياه يا سفيد است، مى گويند فرس المظ، يعنى اسبى كه در لب او نقطه سپيدى باشد)

کلمه غريب 006

روايتى ديگر از امام (ع) ضرورت پرداخت زكات هرگاه انسان طلبى دارد كه نمى داند وصول مى شود يا نه، پس از دريافت آن واجب است زكات آن را براى سالى كه گذشته، بپردازد. (بنابراين (دين ظنون) آن است كه طلبكار نمى داند آيا مى تواند از بدهكار وصول كند يا نه؟ گويا طلبكار در حال ظن و گمان است. گاهى اميد دارد كه بتواند آن را بستاند، و گاهى نه اين از فصيح ترين سخنان است همچنين هر كارى كه طالب آن هستى و نمى دانى در چه موضعى نسبت به آن خواهى بود، آن را (ظنون) گويند، و گفته اعشى شاعر عرب از همين باب است، آنجا كه مى گويد: (چاهى كه معلوم نيست آب دارد يا نه، و از محلى كه باران گير باشد دور است، نمى شود آن را همچون فرات، كه پر از آب است، و كشتى و شناگر ماهر را از پا در مى آورد، قرار داد.) (جد) چاه قديمى بيابانى را گويند، و ظنون آن است كه معلوم نيست آب دارد يا نه)

/ 384