كلام مرحوم شيخ عباس قمي
مرحوم شيخ عباس قمي - رضوان الله عليه - در كتاب سفينة البحار ( 1 ) از مطرزي كه يكي ديگر از لغويون است نقل مي كند كه گفتهآنگاه حديث " كل مولود يولد علي الفطره " را از غوالي اللئالي نقل مي كند و بعد حديثي از امام صادق ( ع ) نقل مي كند كه به يك مناسبتي لغت " فطره " را به كار برده اند ولي در غير مورد فطرتي كه ما مي گوييم . ابي بصير مي گويد كه روزي خدمت امام صادق ( ع ) بوديم ، گوشت شتري آوردند و خورديم ، بعد مقداري شير آوردند و ايشان از آن شير آشاميدند و به من گفتند كه تو هم بياشام و من نيز آشاميدم و گفتم : ايش ؟ اين چيست ؟ ( ديدم يك مزه خاصي مي دهد ) قال انها الفطره فرمود اين " فطره " است ( 1 ) ( كفك شير تازه در وقت دوشيدن ) . پس باز همان مفهوم ابتدائيت در اين لغت هست . از لغت " فطرت " مي گذريم .
فطره ، صبغة ، حنيف
در قرآن سه لغت آمده است كه اين سه لغت [ با توجه به ] معنا و مفهومي كه قرآن درباره دين دارد ( فطره الله التي فطر الناس عليها ) در مورد يك معنا به كار برده شده اند ، يعني مفهومهاي مختلفي هستند كه مصداق واحد دارند . يكي همين لغت " فطره " است و دوم لغت " صبغة " و سوم لغت " حنيف " ، يعني در مورد دين ، هماحاديث است و كشتي بحار است ، يعني ايشان احاديث بحار مرحوم مجلسي را با لغات مشخص كرده است و در واقع يك فهرستي است از احاديثي كه در كتاب بحار مرحوم مجلسي است . ايشان در اين كتاب اندكي از نهايه ابن اثير تقليد كرده با اين تفاوت كه ابن اثير بيشتر به لغت توجه داشته و ايشان بيشتر به احاديث .
1. آنچه در نظرم است ، در خراسان به آن " جيك " و در بعضي جاها به آن " آغوز " مي گويند كه همان شير ابتدايي است كه براي اولين بار از حيواني كه بچه زاييده است گرفته مي شود .