2. گرايش به خير و فضيلت :
گرايش ديگري در انسان هست كه به اصطلاح از مقوله " خير و فضيلت " است ، به تعبير ديگر از مقوله اخلاق است ، آنچه كه ما در اصطلاح خودمان " اخلاق " مي ناميم . انسان به بسياري از امور گرايش دارد به حكم آنكه منفعت و سود است . انسان به پول گرايش دارد براي اينكه پول براي انسان منفعت است .يعني وسيله اي است كه مي تواند حوائج مادي او را رفع كند . اين خيلي عالي است . گرايش انسان به منفعت ، همان " خود محوري " است ، يعني انسان به چيزي گرايش پيدا مي كند براي اينكه آن را جذب كند به خود براي ادامه و بقاي حياتش . ( البته همين " گرايش موجود زنده به اينكه حيات خويش را حفظ كند " چيست و چه رمزي دارد ، خود مسأله اي است . ) تا اين اندازه ، تحليل آن كمي ساده تر است ، اما اموري هست كه انسان به آنها گرايش دارد نه به دليل اينكه منفعت است بلكه به دليل اينكه فضيلت و " خير عقلاني " است . منفعت ، خير حسي است و فضيلت ، خير عقلي ." فضيلت " مانند گرايش انسان به راستي از آن جهت كه راستي است و در مقابل ، تنفر از دروغ ، گرايش انسان به تقوا و پاكي . به طور كلي اينگونه گرايشها كه فضيلت است دو نوع است ، بعضي فردي است و بعضي اجتماعي . " فردي " مثل گرايش به نظم و انضباط ، گرايش به تسلط بر نفس ، آنچه كه ما " مالكيت نفس " مي ناميم ، بر خود مسلط بودن و بسياري ديگر از مفاهيم اخلاق فردي ، حتي شجاعت به معني قوت قلب نه زور بازو كه آن از مقوله اخلاق نيست ، شجاعت در مقابل جبن و امثال اينها ، و " اجتماعي " مانند گرايش به تعاون ، كمك ديگران بودن ، با يكديگر يك كار اجتماعي كردن ، گرايش به احسان و نيكوكاري ، گرايش به فداكاري ( كه هيچ با منطق منفعت جور در نمي آيد زيرا فداكاري يعني فدا كردن خود ، حتي جان خود ) ، گرايش به ايثار : " و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصه " ( 1 ) اينكه انسان در حالي كه كمال احتياج به چيزي را دارد ديگري را بر خود مقدم بدارد : و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا . انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا ( 2 ) . پس به طور كلي گرايش به فضيلت ، يا گرايشهاي اخلاقي ، يا به تعبير ديگر گرايشهايي كه از مقوله فضيلت و خير اخلاقي است ، در انسان هست .3. گرايش به جمال و زيبايي :
سوم : مقوله زيبايي . در انسان گرايش به جمال و زيبايي چه به معني زيبايي دوستي و چه به معني زيبايي آفريني كه نامش هنر است به معني مطلق وجود دارد . اين هم خود يك گرايشي است در انسان و هيچ كس نيست كه از اين حس فارغ و خالي باشد . انسان لباس هم كه مي پوشد كوشش مي كند تا حدي كه برايش ممكن باشد وضع زيباتري براي خودش به وجود بياورد . اتاقش را [ زيبا مي كند ] . همين سالن را در نظر بگيريد . كار اوليه اي كه اين سالن براي آن ساخته شده است چيست ؟ اجتماع دانش آموزان يا اجتماع اولياء دانش آموزان براي گزارش كارها ، براي سخنراني كردن و خلاصه اجتماع عمومي . حال اينكه آن پرده ها اين جور باشد ديگر جزء موضوع نيست . آيا آن پرده ها اين جور باشد يا نباشد ، مثلا صدا را بهتر مي رساند ؟ نه ، ولي اين خودش في حد ذاته 1. حشر / . 9 2. انسان / 8 و . 9