فرعون به زمان ديگري تعلق داشته است و آنچه كه در آن زمان ، آنها آن را اخلاق مي دانستند اخلاق درستي است . آيا ما مي توانيم چنين حرفي بزنيم ؟ ! ثالثا در اين بيان روي اخلاق طبقاتي تكيه شده است .قاعدتا هم همينجور بايد باشد ، يعني ماركسيسم نمي تواند به اخلاق انساني يعني اخلاقي كه براي كل انسانها اخلاق است قائل باشد . مطابق اين بيان مثلا در زمان ما كه نمونه اي از همه اين نظامها هست ، نمونه فئوداليسم ، نمونه كاپيتاليسم و نمونه كمونيسم هست ، بايد بگوييم كه واقعا اخلاق براي كمونيست يك چيز است ( اخلاق كمونيستي ) و براي كاپيتاليست چيز ديگر . حرف يك كاپيتاليست به يك كمونيست و بالعكس بايد اين باشد كه تو نمي تواني اخلاق خودت را به من تحميل كني زيرا تو در شرايط من نيستي و من در شرايط تو نيستم .اگر من در شرايط تو مي بودم اخلاق تو را مي پذيرفتم ، و اگر تو در شرايط من مي بودي اخلاق من را مي پذيرفتي ، پس نه من مي توانم به تو حرفي بزنم و نه تو مي تواني . نه يك كمونيست مي تواند يك كاپيتاليست را از نظر اخلاقي محكوم كند و نه يك كاپيتاليست مي تواند يك كمونيست را از نظر اخلاقي محكوم كند ، زيرا يك اخلاق مشترك انساني و فطري كه يك كمونيست بتواند يك كاپيتاليست را تقبيح كند و بالعكس ، وجود ندارد و يك امر مشترك در كار نيست ، و هر يك مي تواند در پاسخ به ديگري بگويد اخلاق من متعلق به خود من است و اخلاق تو متعلق به تو ، تو نمي تواني اخلاق من را داشته باشي و من نمي توانم اخلاق تو را داشته باشم .بنابراين ، اخلاق نه تنها وابسته به زمانها مي شود ، وابسته به خصوصيات طبقاتي هم مي شود . مثلا در اينهمه از نقاط دنيا كه اكنون نظام فئوداليسم حكومت مي كند اخلاق صحيح آنها همان اخلاق فئوداليته است . حرف ما اين است كه انسان از آن جهت كه انسان است يك سلسله اخلاقيات دارد كه اين اخلاقيات بر دوره بدويت انسان آن گونه صادق است كه بر اين دوره تمدن صنعتي او .
سخن دكتر هشترودي و نقد آن
اتفاقا مطلبي را كه دو سه شب پيش در روزنامه خواندم ، خيلي جالب بود و قصد داشتم كه آن را يك وقتي برايتان بخوانم . امروز هم كه بحث ما همين جور به اين امور گذشت ، اكنون برايتان مي خوانم .در روزنامه كيهان هشتم تير ماه ( 1 ) مصاحبه اي شده بود با آقاي پروفسور هشترودي تحت عنوان " گفتگوي خبرنگار ما با آقاي هشترودي " و با تيتر " انسان زميني به صورت موجودي كيهاني در مي آيد " . او گاهي حرفهاي عجيب و غريبي مي زند . يك سلسله حرفها در اين زمينه ها دارد كه هميشه آنها را تكرار مي كند كه اهرام مصر را انسانهاي روي زمين نساخته اند بلكه انسانهاي ديگري از كراتي كه در تمدن پيشرفته تر بودند آمدند و ساختند و امكان ندارد اين را انسان آن روز ساخته باشد و از اين حرفها ، و اخيرا براي خودش يك " فلسفه اخلاق " ساخته ، يعني او هم يك نوع امانيزم به اصطلاح از خودش اختراع كرده است .در آن مصاحبه ، آقاي هشترودي مقدمه اي ذكر كرده و در آن ، علم و تمدن امروز را محكوم كرده است . مي گويد علم و تمدن چون نتيجه اش فعلا به ضرر بشر است اكنون محكوم است . قسمتهايي از عبارتهاي او را برايتان مي خوانم ، مي گويد : هيچ حكمي مطلق نيست . همه احكام ، نسبي است . شايد1. [ سال 56 ] .