فطرت نسخه متنی

[ نقل مي كنيم ] ( 1 ) همچنان كه در لغات قرآن " مفردات " راغب كتاب بسيار نفيسي است . راغب لغات قرآن را خيلي خوب ريشه شكافي كرده است و ابن اثير لغات حديث را . ابن اثير در النهايه به مناسبت ، آن حديث معروف را نقل مي كند كه : كل مولود يولد علي الفطره ... ( 2 ) هر مولودي بر فطرت اسلاميه متولد مي شود لكن پدران او ( يعني عوامل خارجي ) او را منحرف مي كنند ، يهودي يا نصراني يا مجوسي اش مي كنند ، كه درباره اين حديث بعد بحث مي كنيم . چون اين حديث را نقل كرده ، كلمه " فطرت " را معني كرده است : الفطر : الابتداء والاختراع . " فطر " يعني ابتدا و اختراع ، يعني خلقت ابتدايي . مقصود از خلقت ابتدايي كه ابداع هم احيانا به آن مي گويند خلقت غير تقليدي است . كار خدا فطر است ، اختراع است ولي كار بشر معمولا تقليد است ، حتي در اختراعي هم كه بشر مي كند عناصر تقليد وجود دارد ، يعني چه ؟ كارهاي بشر تقليد از طبيعت است ، يعني قبلا طبيعتي وجود دارد و بشر آن را الگو قرار مي دهد و بر اساس آن نقاشي مي كند ، صناعي مي كند ، مجسمه سازي مي كند . بشر احيانا اختراع و ابتكار هم مي كند و قدرت بر اختراع و ابتكار هم دارد ، ولي مايه هاي اصلي

1. سه برادر هستند كه هر سه برادر به نام ابن اثير خوانده مي شوند و هر سه از محققين علماي اسلام هستند . لقب يكي عزالدين و ديگري مجدالدين و سومي ضياءالدين است . " كامل التواريخ " و " اسد الغابة " از عزالدين ، و " جامع الاصول " كه در حديث است و همچنين " النهاية " كه از كتابهاي بسيار خوب و دقيق و در توضيح لغاتي است كه در احاديث آمده از مجدالدين است .

2. صحيح بخاري ، كتاب الجنائز ، ابواب 80 و . 93 اختراع و ابتكار بشر باز خود طبيعت است يعني از طبيعت الگو مي گيرد . ( در معارف اسلامي در نهج البلاغه و غير آن روي اين قضيه زياد تكيه شده است و قهرا همينطور هم است . ) [ اما ] خدا كار خودش را از يك صنع ديگري تقليد نكرده ، چون هر چه هست صنع اوست و مقدم بر صنع او چيزي نيست . پس كلمه " فطر " مساوي با ابتداء و اختراع است ، يعني عملي كه از روي چيز ديگري تقليد نشده است .