فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فطرت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين حديث ، در احاديث اهل تسنن در صحيح بخاري است و در شيعه در كافي است . البته من قبلا آن را در بحار ديده بودم ولي احاديثي كه در بحار نقل شده بود ، تقريبا مي توان گفت همه از ماخذ اهل تسنن بود ، و من يكوقتي فكر مي كردم اين حديث را شيعه در كتب معتبرش نقل نكرده چون بحار هم كه نقل مي كرد از كتاب غوالي اللئالي ابن ابي جمهور احسائي نقل مي كرد كه آن ، كتاب چندان معتبري در حديث نيست ، ولي بعد در تفسير الميزان ديدم كه از كافي هم نقل كرده اند . من الان يادم نيست كه خودم در كافي ديده باشم ولي تفسير الميزان از كافي نقل مي كند در ذيل همان آيه فاقم وجهك للدين حنيفا . اين حديث در نقلي كه اهل تسنن كرده اند يك ذيلي هم دارد ، مي گويند پيغمبر بعد [ از آنكه اين جمله را فرمود ] يك مثالي ذكر كرد اين مثال هم جالب است فرمود : آيا هيچ تا به حال يك گوسفند را ديده ايد كه از مادر متولد بشود و گوشش بريده باشد ؟ يا گوسفند از مادر با گوش سالم به دنيا مي آيد ، بعد انسانها گوش حيوان را مي برند . مثال مي زند فطرت اسلاميه را به همان گوش سالم كه مقتضاي سرشت و طبيعت انسان است ، و غير اسلام را به گوش بريده كه يك عامل خارجي مي آيد چاقويي را بر مي دارد و گوش حيوان را مي برد .

اين يك حديث . آنكه در نهج البلاغه ( خطبه اول ) است اين است : بعد از آنكه خلقت عالم و آدم را اشاره مي فرمايد ، نوبت مسأله بعث رسل مي رسد و مي فرمايد : فبعث فيهم رسله خدا رسولان خود را در ميان مردم مبعوث فرمود و واتر اليهم انبياءه انبياي خودش را يكي بعد از ديگري فرستاد - يعني به يكي قناعت نكرد ، پشت سر هم فرستاد - كه هر كدام آمدند و تأييد و تأكيد قبلي را كردند ، چرا ؟ ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذكروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيروا لهم دفائن العقول .

مي فرمايد خدا پيامبران را يكي بعد از ديگري فرستاد ليستأدوهم ميثاق فطرته آمدند از مردم بخواهند وفاي به پيماني را كه در فطرتشان هست ، آمدند به انسان بگويند اي انسان ! تو در آن عمق فطرتت با خداي خودت پيماني بسته اي ، ما آمده ايم وفاي به آن پيمان را بخواهيم ، يعني ابتدا به ساكن نيست ، يك چيزي كه وجود دارد آمده اند آن را به اصطلاح به فعليت برسانند ، مثل اينكه يك وقت شما مي آييد از افرادي براي كاري قول بگيريد ، و يكوقت قولش را قبلا شما يا كس ديگر گرفته است ، شما مي آييد و مي گوييد آن موضوعي را كه قولش را داده ايد آمده ايم كه عمل بكنيد . اميرالمؤمنين مي فرمايد پيغمبران آمده اند اداي ميثاقي را كه در فطرت هست از مردم بخواهند و يذكروهم منسي نعمته نعمتهاي خدا را كه مورد غفلت و نسيان بشر است به ياد بشر بياورند يعني به عنوان مذكر و يادآور آمده اند ، بشر را توجه بدهند به چيزي كه از او غافل است ، يعني آمده اند كه مذكر باشند نه معلم ، البته پيغمبران معلم هم هستند ، مي بينيد در قرآن ، پيغمبر هم به عنوان مذكر ياد شده و هم به عنوان معلم ، در آنچه كه مربوط به فطرت مردم است پيغمبر عنوان مذكر ( يادآوري كننده ) دارد .

/ 93